صفحه اصلی > فیلم : 30 فیلم ترسناک برتر تاریخ سینما

30 فیلم ترسناک برتر تاریخ سینما

بهترین فیلم‌های ترسناک تاریخ مرزها را جابجا کرده و در درون ژانر نوآوری می‌کنند تا چیزی جدید به تماشاگران ارائه دهند و بینندگان را به چالش بکشند تا فراتر از آنچه پیشتر در سینما تصور می‌کردند، گام بردارند.

فیلم‌هایی مانند «نوسفراتو» به کارگردانی اف. و. مورنائو، «پیش‌کش» به کارگردانی ویلیام فریدکین و «ارثیتری» به کارگردانی آری آستر، ترس‌هایی را به تصویر کشیدند که پیش از آن به این شکل دیده نشده بود، همانطور که «پروژه جادوگر بلر» به کارگردانی دانیل مایریک و ادواردو سانچز با سبک مستند پیدا شده و بازاریابی نوآورانه آنلاینش، مرزهای ژانر را جابجا کرد. توب هوپر با «کشتار با اره‌برقی تگزاس» ذهن‌ها را بهت زده کرد – یکی از احساسی‌ترین فیلم‌های تاریخ، با بودجه‌ای کم و خون و خونریزی نسبتاً محدود، جوی به شدت ترسناک ایجاد کرد.

آلفرد هیچکاک تماشاگران را با اولین توالت در تاریخ سینما به هیجان آورد و به علاوه، با خروج ناگهانی جانت لی، بزرگ‌ترین غافلگیری را رقم زد. وس کریون نیز بیش از 35 سال بعد با «جیغ» انتظارات را شکست و زیژانر اسلشر را به طور ناگهانی تجدید قوا کرد. «گرگینه آمریکایی در لندن»، «چیز» و «بیگانه» با جلوه‌های ویژه عملی و طراحی‌های موجودات خود، نوآوری‌های جدیدی به وجود آوردند. کارگردانان زن و داستان‌های سیاه با فیلم‌هایی همچون «شب نزدیک»، «کاندیمن» و «از خارج بیا بیرون» در مرکز توجه قرار گرفتند و به صداهای کمتر شنیده شده فرصت حضور در صفحه نمایش را دادند. «رینگ» ژانر ترسناک ژاپنی را به صحنه جهانی پرتاب کرد، «سکوت بره‌ها» جوایز اصلی اسکار را به دست آورد و «آرواره‌ها» اولین بلوک باستر تابستانی شد.

با تمام این کلاسیک‌ها و بیشتر از آن، بهترین فیلم‌های ترسناک تاریخ به ادامه تحول ژانر و سینما به طور کلی ادامه می‌دهند. در زیر، ما فهرستی از فیلم‌های پیشگامانه‌ای که ژانر ترسناک و فراتر از آن را شکل داده‌اند، ارائه می‌دهیم.

فیلم یتیم‌خانه (2007)

فیلم: «یتیم‌خانه» به کارگردانی خاویر بایونا در سال 2007، یکی از آن فیلم‌های ترسناکی است که به طور همزمان شما را می‌ترساند و دل شما را می‌شکند. این فیلم اسپانیایی‌زبان که توسط گی‌یرمو دل تورو تولید شده، هنگام اولین نمایش خود در جشنواره فیلم کن با استقبال بی‌نظیری روبرو شد و توانست نظر طرفداران و منتقدان ترسناک را جلب کند و به یکی از محبوب‌ترین داستان‌های ارواح قرن بیست و یکم تبدیل شود. بلن روئدا در نقش لورا، زنی که خانواده‌اش را به خانه دوران کودکی‌اش می‌آورد، اجراهای فوق‌العاده و احساسی ارائه می‌دهد، تنها برای اینکه پسر کوچک او با دوستی نامرئی ارتباط برقرار کند و سپس تحت شرایطی تراژیک ناپدید شود.

چرا ترسناک است: این فیلم تمام فضای گوتیک مورد انتظار از یک داستان ارواح در یتیم‌خانه‌ای قدیمی اسپانیایی را دارد: خانه‌ای بزرگ و ترسناک، آب و هوای طوفانی، مناظر تیره و تار، و تراژدی خانوادگی. به علاوه، فیلم یکی از ترسناک‌ترین بچه‌های تاریخ سینمای ترسناک را در قالب توماس با سر کیسه‌ای معرفی می‌کند. با اضافه کردن بازی‌های ترسناک کودکان ارواح، ناپدید شدن‌های مرموز، و پایان باورنکردنی و حالا افسانه‌ای، این فیلم یکی از دلهره‌آورترین و تاریک‌ترین آثار است که به این زودی‌ها فراموش نخواهید کرد.

فیلم نزدیک به تاریکی (1987)

فیلم: فیلم گوتیک جنوبی درباره خون‌آشام‌ها به کارگردانی کاترین بیگلو، کارگردان برنده اسکار، داستان کیلب (آدریان پاسدار) را دنبال می‌کند؛ یک جوان که پس از گاز گرفته شدن توسط یکی از اعضای گروه خون‌آشام‌ها – معشوقه زیبا و بی‌رحمش، مای (جنی رایت) – مجبور به پیوستن به گروهی از خون‌آشام‌های سرگردان می‌شود. بیل پاکستون، لنس هنریکسن و جنت گلدشتاین نیز با اجراهای درخشان خود به این فیلم افزوده‌اند و وحشت خون‌آشامی را به تصویر می‌کشند. این داستان خون‌آشام‌ها به عنوان یک خانواده، با سبک نئو-وسترن روایت می‌شود که به این زیرژانر معمولی، زندگی (یا مرگ) تازه‌ای می‌بخشد و به لطف تصاویر و صحنه‌های برجسته‌اش در طول سال‌ها طرفداران خاصی به دست آورده است.

چرا ترسناک است: غیرقابل پیش‌بینی بودن و وحشی‌گری خون‌آشام‌های فیلم نزدیک به تاریکی تأثیری ماندگار بر جای می‌گذارد. این‌ها قاتلان غرق در خون هستند که برای تغذیه می‌کشند، اما ظاهراً برای تفریح نیز این کار را انجام می‌دهند. این گروه نه تنها شامل جاودانه‌های روانی است که از آن‌ها انتظار می‌رود، بلکه یک کودک خون‌آشام ناخوشایند به نام هومر (با بازی جاشوا میلر) نیز در میان آن‌ها وجود دارد. فیلم به وضوح و با وحشت فراوان نشان می‌دهد که با غروب خورشید هیچ راه فراری وجود ندارد، بنابراین باید دعا کنید که خورشید دوباره طلوع کند.

فیلم: اگر در اواسط دهه 2000، علاقه به سفرهای غارنوردی کاهش یافت، احتمالاً تقصیر فیلم «نزول» نیل مارشال است؛ یک فیلم وحشتناک و ترسناک درباره موجوداتی که در مکان‌های تنگ و تاریک زندگی می‌کنند. دوستان سارا می‌خواهند پس از مرگ غم‌انگیز خانواده‌اش او را خوشحال کنند، بنابراین به جای اینکه مثلاً برایش یک شیشه جین بخرند، او را به یک سفر غارنوردی می‌برند. متأسفانه، این فیلم در این لیست قرار نمی‌گرفت اگر این شش زن برای داشتن یک ماجراجویی دلگرم‌کننده و کمدی به غار نرفته بودند. از لحظه‌ای که این گروه خودشان را به درون تاریکی زیر کوه‌های آپالاچی می‌کشند، کاملاً مشخص است که بیرون آمدن دوباره به نور روز خیلی محتمل نخواهد بود.

چرا ترسناک است: احساس تنگی‌نفس و ترس از فضاهای بسته در «نزول» به شدت واقعی است. قبل از اینکه حتی متوجه شوید چه چیزی در آنجا کمین کرده است – با یک نمایش شبانه که به طرز حیرت‌انگیزی یکی از بهترین صحنه‌های ترسناک تاریخ را رقم می‌زند – این سیستم غار سنگی خود یک فیلم ترسناک است. زنان در این فیلم، کاوشگران با تجربه‌ای هستند، اما هر صحنه‌ای که نشان می‌دهد آن‌ها از میان فضاهای تنگ عبور می‌کنند و سنگ‌ها به آرامی فرو می‌ریزند، هر غار بزرگ که فقط با یک نور کوچک روشن شده و هر قدمی که آن‌ها به عمق تاریکی نزدیک‌تر می‌شوند، باعث افزایش ضربان قلب می‌شود. این گروه از شخصیت‌ها برخلاف برخی فیلم‌های ترسناک دیگر که شخصیت‌ها کم‌عمق و سطحی هستند، واقعاً اهمیت دارند و روابط پیچیده‌شان مهم است. این فیلم نه تنها به شدت رنج‌آور است، بلکه بسیار قدرتمند نیز هست. اگر پایان نسخه بریتانیایی این فیلم کلاسیک کالت را ببینید، پس از آن به چیزی بیش از یک لیوان جین و تونیک نیاز خواهید داشت تا حالتان بهتر شود.

فیلم 28 Days Later

فیلم: بیایید ابتدا به موضوع مهم بپردازیم: فیلم ترسناک دنی بویل یک فیلم زامبی است. بله، زامبی‌های این فیلم می‌توانند بدوند، اما مهم است که این موجودات وحشتناک را به عنوان بخشی از همان خانواده زامبی‌های کلاسیک رومرو در نظر بگیریم. شاید آن‌ها با هم شام کریسمس نخورند، اما حداقل کارت تبریک و شاید کارت هدیه‌ای برای بچه‌های نکروتیک بفرستند. نکته مهم این است که صرف‌نظر از سرعتشان، این زامبی‌ها همچنان ویرانگران دنیا هستند. وقتی جیم (با بازی کیلین مورفی) در تخت بیمارستان از خواب بیدار می‌شود – بسیار شبیه به ریک در سریال «مردگان متحرک» – به یک لندن پسا-آخرالزمانی می‌رسد که هرگز مثل قبل نخواهد بود.

چرا ترسناک است: فیلم «28 روز بعد» مانند یک کابوس واقعی احساس می‌شود. با داشتن موسیقی متن که گاهی دل‌شکننده و گاهی تپنده است، این فیلم به نظر می‌رسد که واقعی‌ترین نگاه به یک آخرالزمان مدرن بریتانیایی باشد، در حالی که جیم و دیگر بازماندگانش به دنبال پناهگاهی در اسکاتلند هستند. آلوده‌شدگان به‌طور واقعی وحشتناک هستند، بازماندگان مشکوک‌اند، و چشم‌انداز فروپاشیده بریتانیا یک شاهکار سینمایی است. با اضافه کردن بازی‌های عالی از همه‌ی بازیگران، «28 روز بعد» یک جشن خونین برای چشمان و قلب است.

فیلم: رابرت اگرز فیلم ترسناک خود را که به‌عنوان «یک افسانه محلی از نیو انگلند» توصیف می‌شود، ارائه می‌کند – اگرچه بیشتر شبیه یک افسانه از جهنمی است. این درام تاریخی ترسناک یک خانواده پیوریتن را دنبال می‌کند که پس از اخراج از مستعمره خود، تصمیم می‌گیرند در جنگل‌های تاریک و عمیق به تنهایی در یک مزرعه زنده بمانند. فریاد «این کار را نکن» به صفحه نمایش هیچ کمکی نمی‌کند وقتی ویلیام (با بازی رالف اینسون) همسرش کاترین (کیت دیکی) و پنج فرزندش را به این وضعیت می‌برد. بدون لو دادن داستان می‌توان گفت که اوضاع به‌خصوص خوب پیش نمی‌رود. فیلم به‌ویژه تمرکز خود را بر روی توماسین، دختر بزرگ خانواده، که توسط آنیا تیلور-جوی در اولین نقش مهم خود بازی می‌شود، می‌گذارد و ما شاهد فروپاشی تنش‌آلود یک خانواده ناکارآمد هستیم که با تهدید وحشتناک یک نیروی خارجی که از بین درختان به آن‌ها خیره شده، روبه‌رو می‌شوند.

چرا ترسناک است: این فیلم یا مورد عشق قرار می‌گیرد یا تنفر، اما اگر به دنیای «جادوگر» فرو بروید، ناگهان همه چیز ترسناک می‌شود و نمی‌توانید به‌درستی بگویید چرا. هر صحنه‌ی کاملاً ساخت‌یافته از تلاش خانواده برای بقا در بیابان، با یک موسیقی شوم و غیرقابل پیش‌بینی از سیم‌ها و آوازها، به قلمروی وحشت کشیده می‌شود. این به این معنی است که وقتی وحشت واقعی پس از یک تنش طولانی و شکنجه‌آمیز به اوج می‌رسد، احساس می‌کنید که اگرز به طرز ماهرانه‌ای شما را برای شوک‌ها آماده کرده است و شما حتی متوجه آن نشده‌اید. از جست‌وخیز ناآرام و صدای تیز دوقلوهای جوان تا بز هیولایی معروف به بلک فیلیپ، وحشتی منحصربه‌فرد در «جادوگر» نهفته است که به‌سادگی از ذهن شما بیرون نمی‌رود.

فیلم Evil Dead II

فیلم: به‌نظر می‌رسد در مورد فیلم Evil Dead 2 سوالات زیادی وجود دارد و زمان کمی برای پاسخ به آنها. آیا این فیلم یک بازسازی است؟ آیا دنباله‌ای بر فیلم قبلی است؟ آیا واقعاً ممکن است به‌طور فیزیکی دست از دست‌رفته (که احتمالاً تسخیر شده) خود را به‌سادگی با یک اره‌برقی جایگزین کنید؟ خب، خوشبختانه، خود بروس کمپبل به این سوالات پاسخ داده است و توضیح داده که کمدی وحشت‌آور کابین‌محور سم ریمی در واقع یک «بازدنباله» است. در حالی که فیلم اصلی Evil Dead گروهی از بیست‌ساله‌ها را دنبال می‌کرد که به یک خانه تعطیلاتی از جهنم رفته بودند، دنباله آن حول محور اش (با بازی کمپبل) و دوست دخترش لیندا می‌چرخد که سعی دارند پس از خواندن با صدای بلند کتاب نکرونومیکان، زنده بمانند. باید هشدار بدهم که پس از این خواندن، کسی با یک ابزار باغبانی سرش از بدن جدا می‌شود.

چرا ترسناک است: Evil Dead 2 یک کمدی وحشت‌آور بی‌نقص است. اگرچه ممکن است باعث نشود که جیغ‌کشان از صفحه نمایش دور شوید، اما یک حس لذت‌بخش و بیمارگونه از خشونت در تمام فیلم جریان دارد. از چشم‌هایی که در دهان فرو می‌روند تا خون و خونریزی‌های دیوانه‌وار و اره‌برقی‌هایی که تنها راه‌حل به نظر می‌رسند. همچنین، اگر به دنبال چیزی هستید که کمی کمتر با کلمه «عالی» همراه باشد، بازسازی فیلم Evil Dead از فده آلوارز چیزی است که واقعاً می‌تواند به زیر پوست شما نفوذ کند. در حالی که Evil Dead 2 با شوخی‌های ترسناک بازی می‌کند و شما از جلوه‌های فیزیکی آن لذت می‌برید، بازسازی آلوارز به‌طور مشخصی به سمت ترس و وحشت واقعی می‌رود، که این دو فیلم را به یک جفت ایده‌آل برای تماشا تبدیل می‌کند.

فیلم یک گرگینه آمریکایی در لندن (1981)

فیلم: کمدی وحشت چیز جدیدی نیست. بهترین فیلم‌های ترسناک سال‌هاست که بین خنده و ترس راه باریکی را طی می‌کنند. یک گرگینه آمریکایی در لندن، به کارگردانی جان لندیس، استاد این ترفند سینمایی است. داستان در مورد دیوید و جک، دو کوله‌گرد آمریکایی است که در تاریکی شب در دشت‌های یورکشایر سرگردان می‌شوند. به جای اینکه در امنیت مهمان‌خانه بره سلاخی شده بمانند، تصمیم می‌گیرند به سفر خود ادامه دهند. حتی محلی‌ها به آن‌ها می‌گویند که اگر فقط به مسیر چسبیده باشند، در امان خواهند بود.

چرا ترسناک است: وقتی دو نفر به یک نفر تبدیل می‌شوند و جک به طرز وحشیانه‌ای توسط یک شکارچی گرگی در دشت کشته می‌شود، دیوید که گاز گرفته شده است، به بیمارستانی در لندن منتقل می‌شود. با وجود اینکه این وضعیت می‌تواند نشان‌دهنده توانایی سیستم بهداشت ملی در برخورد با زخم‌های گرگینه‌ای باشد، این اتفاق به این معناست که وقتی دیوید پوست انسان خود را کنار می‌گذارد و به موجودی شب‌زی تبدیل می‌شود، مکان‌های نمادین زیادی برای او وجود دارد تا در آن‌ها قتل‌عام کند. پس از گذراندن اولین صحنه تحول – یک شگفتی دردناک بدون CGI که شامل کشیده شدن استخوان‌ها، تغییر عضلات و ترکیدن مفاصل است – سفر پرتنش این گرگینه انسان‌نما در ایستگاه‌های مترو لندن، تمام برنامه‌های شبانه‌ شما را خراب خواهد کرد. و در حالی که ممکن است بخندید به حضور مکرر روح زامبی‌شده‌ی جک که به دیوید می‌گوید به زندگی خود پایان دهد، وحشت این فیلم کاملاً واقعی است؛ زیرا رابطه او با پرستار معشوقش تهدید می‌شود تا به معنای واقعی کلمه قلب او از سینه‌اش بیرون کشیده شود. یک اثر هنری بی‌نظیر.

فیلم کری (1976)

فیلم: سزاوار است که استاد ادبیات وحشت، استفن کینگ، در این فهرست حضور داشته باشد (نه یک بار، بلکه دو بار) با فهرست بلندبالایی از اقتباس‌های سینمایی آثارش. در سال 1976، کارگردان برایان دی پالما اولین رمان منتشر شده‌ی کینگ به نام کری را به فیلم تبدیل کرد و در این فرایند، یکی از بزرگترین فیلم‌های ترسناک تاریخ را خلق کرد. با بازیگران برجسته‌ای مانند سیسی اسپیسک، پایپر لوری، نانسی آلن، بتی باکلی، ویلیام کت و جان تراولتا، این داستان درباره‌ی دختری نوجوان و به‌شدت خجالتی است که توسط مادر افراطی مذهبی‌اش تحت سلطه قرار گرفته و پس از تحقیر شدن توسط همکلاسی‌هایش در جشن فارغ‌التحصیلی، قدرت‌های تله‌کینزی‌اش را به شکلی خشونت‌آمیز آزاد می‌کند. این فیلم نگاهی نمادین به دوران نوجوانی دختران، سرکوب و انتقام است.

چرا ترسناک است: جدای از اعمال وحشیانه‌ی زورگویی که به سبک کینگ توسط همسالان کری انجام می‌شود، و یک پرده‌ی نهایی انفجاری که در آن کری بالاخره قدرت خود را به‌دست می‌آورد و در خشم خون‌آلود و آتش‌زده‌ای علیه آزاردهندگانش ایستادگی می‌کند، بخش بزرگی از وحشت واقعی فیلم از بازی پایپر لوری در نقش مادر کری، مارگارت وایت، ناشی می‌شود. او یک متعصب مذهبی است که با شور و شوقی بی‌رحمانه دخترش را از دنیای واقعی دور نگه می‌دارد، بی‌رحمانه او را شرمسار می‌کند و در کمدها زندانی‌اش می‌کند، و محیطی را ایجاد می‌کند که در آن کری چاره‌ای جز انفجار ندارد. فیلم همچنین یکی از غافلگیرکننده‌ترین لحظات پایانی در تاریخ فیلم‌های ترسناک را دارد، با یک جامپ اسکر درست قبل از تیتراژ. دوران دبیرستان می‌تواند کشنده باشد.

فیلم سوسپیریا (1977)

فیلم: بیشتر از اینکه یک فیلم باشد، یک حمله به حواس شماست، و البته به معده‌تان. سوسپیریا ساخته داریو آرجنتو داستان رقصنده‌ی جوانی به نام سوزی را دنبال می‌کند که به یک مدرسه‌ی باله مشهور می‌رسد. متأسفانه او به هشدار دختری که در جهت مخالف می‌دوید، توجه نمی‌کند و خود را در میان قتل‌های وحشتناکی می‌یابد که در آن دختران جوان یکی‌یکی به‌طور هنرمندانه‌ای کشته می‌شوند. نسخه اصلی آرجنتو، که همچنان از بازسازی آن بهتر است، در زمان انتشار با محدودیت‌های زیادی در زمینه‌ی خشونت مواجه شد و یکی از فیلم‌های محوری در وحشت ویدئوهای خونین دهه 1980 بود. دلیل این موضوع را خیلی زود خواهید فهمید.

چرا ترسناک است: تجربه‌ی سوسپیریا آسان نیست. هر رنگی که با خشونت تکنیکالر به چشمان شما نفوذ می‌کند، هر قتلی که با جزئیات دردناک و از زاویه‌هایی که فقط یک دیوانه می‌تواند انتخاب کند، شما را مجبور به تماشا می‌کند، و یک موسیقی متن آن‌قدر نگران‌کننده که احساس می‌کنید ممکن است به‌طور تصادفی لیست پخش جهنم را در اسپاتیفای پیدا کرده باشید. این فیلم منحط، شیک و زیبا است و تجربه‌ای است که نباید از دست داد. ممکن است دوستش نداشته باشید، اما حتی بعد از همه‌ی این سال‌ها، این فیلم کابوسی واقعی از ژانر وحشت است که به‌طور صبورانه‌ای منتظر است تا به ذهن شما نفوذ کند.

فیلم کندی‌من (1992)

فیلم: فیلم اصلی کندی‌من که بر اساس داستان کوتاه ممنوعه نوشته نویسنده‌ی ترسناک، کلایو بارکر، ساخته شده است، در زمان انتشار موفقیت‌آمیز بود و در دهه 90 به دلیل حضور مداوم در مهمانی‌های شبانه نوجوانان به عنوان اجاره ویدئویی، یک طرفدار وفادار پیدا کرد. هلن لایل (ویرجینیا مدسن) و همکارش برنادِت والش (کاسی لمونز) در حال تحقیق درباره افسانه‌ها و اسطوره‌های شهری در شیکاگو هستند و در این مسیر خود را در میان افسانه کندی‌من می‌یابند – داستان واقعی و هولناک مردی برده که کشته شده و حالا با دستی قلاب‌دار، ساکنان یک پروژه مسکونی را می‌ترساند و عذاب می‌دهد. سرسختی هلن، کمی تمایل به نجات‌دهنده سفیدپوست بودن و شباهتش به عشق قدیمی کندی‌من باعث می‌شود او به وسواس جدید این موجود تبدیل شود… و در نهایت قربانی او گردد.

چرا ترسناک است: کندی‌من با بازی تونی تاد، در سایه‌ها و ضمیر ناخودآگاه پروژه کابریتی-گرین کمین کرده است و قامت ترسناک و صدای عمیق و موزون او، او را به یک هیولای فرهنگی در سینمای ترسناک مدرن تبدیل کرده است. این فیلم به دلیل زیبایی و خشونتش شهرت دارد؛ با کارگردانی تأثیرگذار برنارد رز، موسیقی متن خیره‌کننده فیلیپ گلس و کشتارهای وحشیانه‌ای که شخصیت اصلی آن به تصویر می‌کشد. کندی‌من به بهترین شکل ترسناک است: خونریزی و پرش‌های ترسناکی را به نمایش می‌گذارد که حتی هواداران باتجربه ژانر وحشت را هم به چالش می‌کشد، و نوعی از تنش که ناشی از احساس بی‌رحمی و اجتناب‌ناپذیری ترس است. به طور خلاصه، اگر جرئت کنید نام او را پنج بار مقابل آینه بگویید، شما و عزیزانتان محکوم به یک مرگ وحشتناک و قلاب‌دار خواهید شد.

فیلم هالووین (1978)

فیلم: چه کسی فکرش را می‌کرد که یک ماسک قدیمی از استار ترک اینقدر ترسناک باشد؟ جان کارپنتری با استفاده از یک ماسک بی‌احساس ویلیام شاتنر، یکی از آثار کلاسیک مدرن را خلق کرد و به شرور خود این ماسک را داد تا در حالی که در شهر خیالی هددنفیلد، ایلینوی، به تعقیب پرستاران بچه می‌پردازد، آن را به صورت بزند. این فیلم همچنین یک نماد دیگر به نام جیمی لی کورتس معرفی کرد که به یک ملکه فریاد در نوع خود تبدیل شد و الگوی همه دختران نهایی برای پیروی از آن‌ها شد. چه اهمیتی دارد اگر صحنه اول فیلم هیچ منطقی نداشته باشد؟ این فیلم با یک کودک که خواهرش را در حالی که ماسک دلقک به صورت دارد به قتل می‌رساند آغاز می‌شود و اگر این ترسناک نیست، باید فورا وضعیت طرفدار ترسناک خود را لغو کنید.

چرا ترسناک است: هالووین تقریباً اولین فیلمی است که استانداردهای جدیدی را برای ژانر تعقیب و قتل وضع کرد که به ندرت با آن‌ها برابری شده است. کارپنتری با ترکیب ترس از فضای بسته و معرض ترس، به نحوی که همیشه شما را در حال حدس زدن نگه می‌دارد، به خلق احساسی عمیقاً ناآرام از آسیب‌پذیری در هر موقعیت و هر اتفاقی که در حال وقوع است، می‌پردازد. همچنین، آن موسیقی متن. که توسط خود کارپنتری ساخته شده است. دلیلی وجود دارد که این سینث‌ساز رسا هنوز هم موسیقی متن ترسناک و خفقان‌آور است. به عنوان یک دنباله عالی، فیلم دنباله‌ای که در سال 2018 منتشر شد را هم مشاهده کنید. هالووین جدید تمامی دنباله‌های به هم ریخته قبلی را حذف کرده و به خوبی آسیب‌های واقعی بزرگ شدن به عنوان یک قربانی شکل را به تصویر می‌کشد.

فیلم خروج (2017)

فیلم: عکاس بیست‌وچند ساله‌ای به نام کریس به سوی ناحیه‌ای روستایی در نیویورک می‌رود تا برای اولین بار با والدین دوست‌دخترش آشنا شود، اما کمی نگران است. او با تردید از رز می‌پرسد: “آیا آن‌ها می‌دانند من سیاه‌پوست هستم؟” ولی رز به این نگرانی توجهی نمی‌کند و می‌گوید: “پدرم اگر می‌توانست، برای اوباما بار سوم هم رأی می‌داد!” اوه، چه چیزی ممکن است اشتباه پیش برود؟ همه‌چیز. همه‌چیز می‌تواند اشتباه پیش برود، کریس. حالا برگرد. این فقط یک موقعیت اجتماعی کمی ناخوشایند نخواهد بود.

چرا ترسناک است: خروج با نظریات اجتماعی عمیق، تنش‌های شدید و شوخ‌طبعی بی‌رحمانه، یک شاهکار مدرن ترسناک در هر معنای کلمه است. کارگردان، جردن پیل، نمی‌خواهد شما را فقط به مدت 90 دقیقه بترساند، بلکه می‌خواهد توجه شما را به واقعیت‌های ترسناک واقعی که در سیاست‌های هویتی معاصر آمریکا ریشه دارند، جلب کند و فاش کردن این واقعیت‌ها به مراتب وحشتناک‌تر از هر پرش ترسناکی است که می‌توان تصور کرد.

فیلم نگاه نکنید (1973)

فیلم: بر اساس داستان کوتاه Daphne Du Maurier با همین نام، شاهکار رویایی نیکلاس روگ در سال 1973 داستانی از غم، ارتباط روانی و ایمان را روایت می‌کند. جولی کریستی و دانالد ساترلند نقش یک زوج متاهل را بازی می‌کنند که پس از مرگ تصادفی دختر کوچکشان در ونیز زندگی می‌کنند و با دو خواهر سالخورده‌ای روبه‌رو می‌شوند که پیامی از دنیای دیگر به آنها می‌آورند. فیلم زیرکانه روگ با استفاده از ویرایش و مونتاژ نوآورانه، زمان و واقعیت را به بازی می‌گیرد و از نظر بصری به اندازه بهترین فیلم‌های ترسناک تاثیرگذار است. این فیلم به طور کلاسیک مربوط به دهه 70 است که با گذشت زمان به یک اثر کلاسیک در ژانر خود تبدیل شده است.

چرا ترسناک است: تصاویری وجود دارند که در درون و فراتر از ژانر ترسناک نفوذ می‌کنند و مطمئناً تصویر کوچک در پوشاک قرمز در نگاه نکنید یکی از آن‌هاست. فلش‌ها و نگاه‌ها، چه درون رویاها و چه در میان خیابان‌ها و کانال‌های پیچیده و تنگ ونیز، احساسی از تنش و ترس عمیق ایجاد می‌کنند. به این تصاویر آزاردهنده که به صورت بصری گمراه‌کننده نشان داده می‌شوند، پیوستگی همیشگی مرگ و احساس کلی خطر مرگ را اضافه کنید و این فیلم ترسناک است که بعد از پایان آن، مدت‌ها در ذهن شما خواهد ماند.

فیلم نوسفراتو (1922)

فیلم: قدیمی‌ترین فیلم ترسناک در فهرست ما، فیلم صامت “نوسفراتو” ساخته F.W. Murnau در سال 1922، همچنان یکی از تأثیرگذارترین و ترسناک‌ترین فیلم‌های این ژانر به شمار می‌رود. این فیلم، که نسخه غیرمجاز رمان “درacula” نوشته برام استوکر است، از مکتب آلمانی اکسپرسیونیست می‌آید و مکس شراک در نقش کنت اورلاک بازی می‌کند، که از سرزمین خود به یک شهر کوچک می‌آید و به همسر نماینده املاک خود علاقه‌مند می‌شود در حالی که یک «طاعون» جامعه محلی را ویران می‌کند. عجیب است که علائم این طاعون به گازگرفتگی‌های روی گردن مردم اشاره دارد، اما ما چه چیزی می‌توانیم فرض کنیم؟ به طور گسترده‌ای پذیرفته شده که “نوسفراتو” اولین تصویر از خون‌آشام در سینماست و می‌توان گفت که هنوز هم بی‌همتا است.

چرا ترسناک است: قبل از آنکه خون‌آشام‌ها جذاب باشند، ترسناک بودند. آرایش مکس شراک در “نوسفراتو”، شامل سر بدون مو، گوش‌های شبیه به خفاش و دندان‌های تیز شبیه به جوندگان، تصویری واقعی از یک هیولا که برای نوشیدن خون شما آمده است، خلق می‌کند. سبک اکسپرسیونیسم آلمانی فیلم، ترس‌ها را افزایش می‌دهد، با طراحی‌های زاویه‌دار که بیننده را گیج می‌کند، حرکت‌های غیرطبیعی شراک که به انزجار او می‌افزاید، و سایه‌های عمیق که همه چیز را در مسیر خود می‌بلعند. “نوسفراتو” ممکن است بیش از 100 سال قدمت داشته باشد، اما زیرنویس آن “سمفونی وحشت” هنوز هم درست است.

فیلم شب مردگان زنده (1968)

فیلم: در سال 1968، جورج آ. رومرو یکی از مشهورترین و تأثیرگذارترین فیلم‌های زامبی در تاریخ ترس را کارگردانی، فیلمبرداری و تدوین کرد و سال‌ها به عنوان متخصص فیلم‌های زامبی شناخته شد. با بازی دواین جونز، کارل هاردمن و جودیت او دی، داستان ساده و محدود فیلم به گروهی ناهمگون می‌پردازد که در یک خانه مزرعه‌ای قدیمی خود را محبوس کرده و از حمله زامبی‌های گوشت‌خوار پناه می‌برند. با تصاویری از مردگان متحرک که به دنبال طعمه‌هایشان در شهرهای کوچک آمریکا می‌گردند و دیالوگ‌های کلاسیکی مانند “دارند می‌آیند که تو را بگیرند، باربارا”، “شب مردگان زنده” به زیرژانر زامبی‌ها شکل داد و نمونه‌ای کامل از این است که چگونه یک فیلمساز مستقل با دوربین و یک رؤیا – و مقداری احشاء حیوانی – می‌تواند بازی را برای همیشه تغییر دهد.

چرا ترسناک است: مانند بسیاری از بهترین فیلم‌های ترسناک تاریخ، “شب مردگان زنده” فقط در مورد آنچه که در ظاهر به نظر می‌رسد نیست. البته، این فیلم زامبی است و زامبی‌ها برای کشتن و خوردن گوشت شما آمده‌اند، اما اغلب زیرمتن فیلم رومرو است که واقعاً باعث ایجاد دلهره می‌شود. این فیلم به طور عمیق‌تری درباره مردم تحت محاصره، کلاستروفوبیا و پارانویا، درگیری‌های قدرت و حقوق مدنی آمریکایی‌ها است و حتی پس از بیش از 50 سال، لحظات پایانی آن هنوز هم قدرتی دارند که بینندگان را شوکه می‌کند.

فیلم مرد سبدبافی (1973)

فیلم: اگر تصویر بالا به قلبتان ترسی وارد نمی‌کند، وقت آن است که ترسناک‌ترین فیلم فولک رابین هاردی را مستقیماً در چشمانتان بزنید. بله، “مرد سبدبافی” فقط در مورد گیف‌های واکنشی و تمسخر بازسازی نیکلاس کیج پر از زنبور نیست. اگر چیزی نباشد، تماشای سفر ادوارد وودوارد به جزیره سامریس می‌تواند زمینه‌سازی ضروری برای موج فیلم‌های ترسناک روستایی قرن بیست و یکم باشد. این فیلم همراهی ایده‌آل برای کثیفی‌های مدرن “میدسامر” آری آستر یا “لیست کشتار” بن ویتلی است و جذابیت “مرد سبدبافی” در سادگی ترسناک خالص آن است. پلیس به جزیره می‌رود تا دختری مفقود شده را پیدا کند. پلیس متوجه می‌شود که همه چیز آنطور که به نظر می‌رسد نیست. اوه، و واقعاً، عزیزم.

چرا ترسناک است: این یک پیام ترسناک است که اکنون به آن عادت کرده‌ایم، اما اینکه انسان‌ها در واقع هیولاهای واقعی هستند هرگز کهنه نمی‌شود. ساکنان جزیره سامریس ممکن است به نظر کمی کمدی بیایند و لحظات واقعی از شوخ‌طبعی در اینجا وجود دارد، اما “مرد سبدبافی” سوختی برای مشکلات اعتماد شماست. چرا باید به چیزی که هر کسی می‌گوید باور کنید؟ چگونه می‌توانید در دنیای پر از انسان‌ها خواب آرامی داشته باشید؟ ترس از ناشناخته‌ها قدرتمند است وقتی که وودوارد در دنیای با قوانین و باورهای خاص خود دچار اشتباه می‌شود. و اگر به نوعی نمی‌دانید که چگونه به پایان می‌رسد، افشای پایان همچنان کاملاً ویران‌کننده است.

فیلم روانی (1960)

فیلم: کلاسیک اولیه‌ی ژانر اسلشر از آلفرد هیچکاک اکنون بیش از ۶۰ سال از عمرش می‌گذرد و همچنان قدرتی دارد که فیلم‌های ترسناک را به عرصه‌ی افسانه‌های سینمایی می‌برد. اگر نمی‌دانید، “روانی” داستان ماریون کرین (با بازی جنت لی) را دنبال می‌کند که پس از دزدیدن مقدار زیادی پول از رئیسش، فرار می‌کند و در نهایت به متلی می‌رسد که توسط نورمن بیتس (با بازی آنتونی پرکینز) و مادر مقتدرش اداره می‌شود. آنچه رخ می‌دهد، داستانی تکان‌دهنده از هویت و قتل است که با برخی از معروف‌ترین صحنه‌های تاریخ سینما در زیباترین تصاویر سیاه و سفید و تحت نگاه الهام‌بخش هیچکاک به نمایش گذاشته می‌شود.

چرا ترسناک است: خوب، برای شروع باید به صحنه‌ی دوش اشاره کرد. همچنین نمی‌توان از نوع تنشی که تنها آلفرد هیچکاک – استاد تعلیق – می‌تواند به آن دست یابد، غافل شد. او به طریقی خاص و به ظاهر ساده این تنش را ایجاد می‌کند، اما در واقع نوعی نبوغ گریزان بود که او را به یک نام مشهور تبدیل کرد. صحنه‌های تماشاگری (وایوریسم) به طور مشخص برای هر دو، یعنی نورمن و مخاطب، به تصویر کشیده می‌شود و فضایی از احساس نابودی قریب‌الوقوع را ایجاد می‌کند. لحظات واقعاً ترسناکی از چاقوکشی دیوانه‌وار توسط قاتل فیلم (بدون اسپویل، هرچند که فیلم قدیمی است) باعث می‌شود خون در رگ‌ها یخ بزند، به‌ویژه در آن صحنه معروف خروج خون از یک چاهک. وقتی همه‌ی این‌ها را با موسیقی فوق‌العاده برنارد هرمن که با صدای ناله‌آور سازهای زهی همراه است ترکیب کنید، به چیزی واقعاً خاص دست یافته‌اید که نباید هیچ طرفدار ژانر ترسناک یا سینما آن را از دست بدهد.

فیلم بیگانه (1979)

فیلم: بی‌تردید یکی از بزرگ‌ترین فیلم‌های علمی-تخیلی که تاکنون ساخته شده، همچنین یکی از بهترین فیلم‌های ترسناک نیز محسوب می‌شود. این موضوع کمی ناعادلانه به نظر می‌رسد، اینطور نیست؟ در فیلم اصلی بیگانه از ریدلی اسکات، خدمه‌ی سفینه‌ی نسترو‌مو به‌طور بی‌گناهی برای بررسی یک سیگنال اضطراری از یک سفینه‌ی فضایی بیگانه رها شده به آنجا می‌روند، درست مثل گروهی از نوجوانان هورمونی که به یک کلبه‌ی دورافتاده در جنگل می‌روند. و درست مانند آن نوجوانان، بسیاری از آنها زنده نخواهند ماند تا داستان را بازگو کنند. در اینجا سیگورنی ویور به عنوان نمونه‌ی نهایی از یک دختر نجات‌یافته حضور دارد.

چرا ترسناک است: هیچ جایی ترسناک‌تر از یک سفینه‌ی فضایی که سال‌های نوری از خانه فاصله دارد، نیست و بیگانه‌ی طراحی‌شده توسط گیگر به عنوان یک هیولا، به‌طور وحشتناکی ترسناک است. اما وحشت از این موجود بسیار عمیق‌تر از دندان‌ها و چنگال‌هایش می‌رود. این موجود نمادی از ترس‌های روانی-جنسی چندلایه و بی‌پایان است که خود شکلش بر روی مجموعه‌ای از وحشت‌های ابتدایی بازی می‌کند. علاوه بر این، ابهام بصری در کارگردانی اسکات در طول صحنه‌های پایانی، یک کلاس استادانه در ایجاد تنش «آن چیست که در سایه‌ها قرار دارد؟» است. فیلم‌های اخیر پر از زینومورف را نادیده بگیرید، چراغ‌ها را خاموش کنید و این فیلم و «بیگانگان» را تماشا کنید تا دوباره عشقتان به وحشت واقعی در دیدگاه اسکات زنده شود.

فیلم طالع نحس (1976)

فیلم: در ساعت ششم از روز ششمِ ماه ششم (متوجه شدید؟)، نوزادی به دنیا آمد که قرار بود دنیا را برای همیشه تغییر دهد. و نه فقط در دنیای فیلم «طالع نحس». دیمین، کودک شیطانی نهایی است – فرزند خود شیطان – و او آمده تا زندگی والدین «فرزندخوانده‌»‌اش، خانواده تورن (با بازی ماهرانه گریگوری پک و لی ریمیک) و همه کسانی که اطرافشان هستند، از جمله جنیگز، عکاس و رفیق‌پلیس (با بازی دیوید وارنر) را نابود کند. این کودک ترسناک چنان برجسته است که به مرجع اصلی برای همه “دیمین”‌های کوچک بعدی تبدیل شده است.

چرا ترسناک است: فیلم طالع نحس اثر ریچارد دانر یک شاهکار در فیلمسازی ترسناک با کیفیت است، اما نگذارید این شما را از فیلم دور کند – طرفداران وحشت، در اینجا نیز به اندازه کافی شوک و صحنه‌های پر هیجان وجود دارد. همانطور که دیمین نقشه‌های شوم خود را بر جهان اطرافش اجرا می‌کند، مردم به دار آویخته، گلوله خورده، سر بریده، از پنجره به بیرون پرت شده، به نیزه کشیده شده و توسط سگ‌های روتوایلر و پرستاری شیطانی مورد حمله قرار می‌گیرند – تمام این‌ها در فیلم وجود دارد. اما شاید ترسناک‌ترین جنبه این داستان شیطانی، حس ناتوانی در گریز از سرنوشت وحشتناکی باشد که در طول مرگ‌های ترسناک فیلم حس می‌شود – اگر دیمین شما را هدف قرار داده باشد، کار زیادی نمی‌توانید برای فرار از سرنوشت خود انجام دهید.

فیلم موروثی (2018)

فیلم: خانه جایی است که قلب در آن قرار دارد. اما همچنین مکانی است که بدترین وحشت‌ها در آن مخفی شده‌اند، درست زیر سطح زندگی به ظاهر کامل خانواده. تونی کولت، در اولین فیلم بلند «آری آستر»، نقش مادر خانواده‌ای را بازی می‌کند که در سوگ از دست دادن یکی از عزیزان خود هستند. مرگ مادرش، شوکی شدید به خانواده وارد کرده و برای حفظ این بررسی بدون افشای جزئیات، آینده هم چندان روشن به نظر نمی‌رسد.

چرا ترسناک است: می‌توان گفت که در هیچ لحظه‌ای از فیلم «موروثی» احساس امنیت نمی‌کنید. در طول دو ساعت اجرای فیلم، هیچ‌وقت نمی‌توانید نفس راحتی بکشید یا حتی پیش‌بینی کنید که چه اتفاقی در ادامه رخ خواهد داد. آیا این فیلمی ماوراءالطبیعی است؟ یا تمرینی برای بررسی غم و اندوه، مشابه فیلم «بابادوک»؟ آیا اصلاً تفاوتی بین این دو مفهوم وجود دارد؟ هر صحنه‌ای که شخصیت هنرمند تونی کولت به دقت مشغول ساختن دیوراماهای کوچک است، مانند یک تهدید به نظر می‌رسد و هر مکالمه ناراحت‌کننده بین دو نوجوان خانواده حسی ناخوشایند در دل شما ایجاد می‌کند. چرا؟ نمی‌توان دقیقاً دلیلش را گفت. شاید این فیلم مخاطبان سینما را به دو دسته تقسیم کرده باشد، اما «موروثی» یک شاهکار در سینمای وحشت مدرن است که تا مدت‌ها بعد از تماشای سومین بخش پرتنش آن، شما را درگیر خواهد کرد. فقط قرار نیست به شما بگوییم چرا.

فیلم جیغ (1996)

فیلم: تا اواخر دهه ۹۰، ژانر وحشت کمی خسته به نظر می‌رسید. سبک اسلشرهای نقاب‌دار به شدت نیازمند یک فنجان قهوه بسیار قوی بود. اما به جای آن، فیلم «جیغ» از وس کریون ارائه شد که علی‌رغم اینکه بعداً به سطوح پیچیده‌ای از خودآگاهی پست‌مدرن تبدیل شد، این ژانر را با ترکیب کاملی از کمدی هوشمندانه و ترس بازآفرینی کرد. نو کمبل، رز مک‌گاون و درو بریمور در نقش نوجوانانی که به طور روان درباره فیلم‌های ترسناک صحبت می‌کنند در حالی که توسط یک قاتل سریالی که به ژانر وسواس دارد یکی‌یکی شکار می‌شوند؟ اوه، ادامه بدهید… حضور کورتنی کاکس، در اوج شهرتش به خاطر سریال «فرندز»، به عنوان خبرنگار جسور گیل ودرز، فیلم «جیغ» را به یک کلاسیک مدرن در ژانر وحشت تبدیل کرده است.

چرا ترسناک است: فقط به این دلیل که چیزی به خود اشاره دارد، به این معنی نیست که نمی‌تواند واقعاً ترسناک باشد. نقاب «جیغ» که بر اساس نقاشی «فریاد» از مونک ساخته شده، شاید در فیلم «فیلم ترسناک» به شکلی طنزآمیز تغییر یافته باشد، اما همچنان می‌تواند ترس و هیجان را ایجاد کند. ترس‌های «جیغ» همچنان غیرقابل پیش‌بینی باقی می‌مانند. قربانیان با نظم نگران‌کننده‌ای به چاقوی این اسلشر می‌افتند و همان‌طور که ما به قهرمانان واقعاً دوست‌داشتنی و شوخ‌طبع خود وابسته می‌شویم، پایان بازی به مراتب استرس‌زا‌تر می‌شود، زیرا نمی‌دانیم چه کسی تا پایان تیتراژ زنده خواهد ماند. توانایی‌های کریون در ایجاد وحشت در فیلم «کابوس در خیابان الم» تضمین می‌کند که ترس تا آخرین لحظه همراه شما باشد. پس چرا «جگر» او را تنها نمی‌گذاری؟

فیلم کابوس در خیابان الم (1984)

فیلم: درست مانند یک عروسک تسخیرشده که لباس‌های خاصی به تن دارد، فردی کروگر هم با گذر زمان و پیشرفت سری فیلم‌های «کابوس در خیابان الم» به یک قاتل دلقک‌گونه تبدیل شد. البته، او ممکن است اعضای بدنتان را روی دیوار پخش کند، اما شما با خنده خواهید مرد، درست است؟ اما اگر به فیلم اصلی وس کریون نگاهی بیندازید، فردی به هیچ وجه شوخی‌بردار نیست. خاطرات گزینشی ما باعث می‌شود اغلب فراموش کنیم که سوختگی‌های این قاتل سریالی کودکان، ناشی از سوخته شدنش توسط گروهی از والدین خشمگین است. او با استفاده از ترس و احساس گناه آنها برای همیشه زنده می‌ماند و با پوشیدن دستکش معروفش، تبدیل به هیولای نهایی می‌شود که به نسل جدیدی از بچه‌های اسپرینگ‌وود حمله می‌کند، در حالی که آنها در خواب هستند.

چرا ترسناک است: تخت‌خواب قرار است مکانی امن باشد، ایمن و خالی از تیغه‌های تیز که در هر لحظه ممکن است در قفسه سینه‌تان فرو بروند… فردی که توسط رابرت انگلوند به تصویر کشیده شده، ممکن است ظاهری وحشتناک داشته باشد، اما این ایده که به خواب بروید و هرگز بیدار نشوید، ترس واقعی اینجاست. ناامیدی نانسی (با بازی هیثر لانگنکمپ) و دوستانش که تلاش می‌کنند بیدار بمانند تا زنده بمانند، برجسته است. هیچ مقدار کافئین یا موسیقی بلند نمی‌تواند شما را نجات دهد؛ رؤیاها منتظرند و آنجا مرد دیوانه‌ای در تاریکی به کمین نشسته تا زندگی شما را به پایان برساند. بله، کل فیلم به خاطر صحنه مرگ شگفت‌انگیز و پُرخون جان ی دپ ارزش دیدن دارد، اما «کابوس در خیابان الم» یکی از آن فیلم‌هایی نیست که بتوانید روی دکمه چرت آن بزنید و از آن عبور کنید.

فیلم آرواره‌ها (1975)

فیلم: قبل از پارک ژوراسیک، قبل از ای‌تی، و خیلی قبل از اینکه بیشتر بازیگران فیلم Ready Player One با فریاد وارد صحنه شوند، فیلم «آرواره‌ها»، اثر ترسناک استیون اسپیلبرگ با دندان‌های تیز، ساخته شد. بله، این یک فیلم ترسناک است. «آرواره‌ها» که یکی از اولین بلاک‌باسترها به حساب می‌آید، به دلیل تعداد زیاد افرادی که برای دیدن آن صف می‌کشیدند و سپس با وحشت از سینما فرار می‌کردند، وحشتناک است. مهم نیست که کوسه حالا کمی مصنوعی به نظر می‌رسد وقتی از نزدیک دیده می‌شود؛ داستان فصل خونین تابستان در جزیره امیتی، جایی که رئیس پلیس برودی به‌طور ناامیدانه سعی می‌کند شناگران را از آب دور نگه دارد، به افسانه‌های ترسناک پیوسته است. و بیایید واقع‌بین باشیم، شما همین حالا هم در حال زمزمه کردن موسیقی متن هستید.

چرا ترسناک است: دلیل اینکه «آرواره‌ها» تا مدت‌ها بعد از پایان فیلم همچنان شما را می‌ترساند، ساده است. یک بار دیدن این کوسه خشمگین می‌تواند هر سفر ساحلی شما را خراب کند. هر پدال آرامی که موج‌ها به انگشتانتان می‌زنند. هر شنا در آب. هر سفری به روی اقیانوس با هر چیزی که کوچکتر از کشتی تایتانیک باشد. اسپیلبرگ هم هیچ چیزی را پنهان نمی‌کند. سگ‌ها می‌میرند، کودکان می‌میرند، سرها از قایق‌های غرق‌شده بیرون می‌آیند. هیچ‌کس تضمین نمی‌شود که تیتراژ پایانی را ببیند، به‌خصوص آن سه مردی که به دریا می‌روند تا هیولا را بکشند. با بازی‌های افسانه‌ای و هیولایی که هرگز از ذهن شما خارج نمی‌شود، «آرواره‌ها» نهایت فیلم‌های موجودات ترسناک است.

فیلم رینگ (1998)

فیلم: در اواخر دهه ۹۰ و اوایل دهه ۲۰۰۰، موجی از فیلم‌های ترسناک ژاپنی (J-horror) به جهان آمد که مخاطبان را به شدت ترساند، و شاید هیچ‌کدام به اندازه فیلم «رینگ» به کارگردانی هیدئو ناکاتا برجسته یا تاثیرگذار نباشد. روزنامه‌نگاری به نام ریکو آساکاوا و همسر سابقش ریوچی در حال بررسی مرگ مرموز خواهرزاده ریکو هستند، دختری دبیرستانی که یک هفته پس از تماشای یک نوار ویدئویی مشهور که با افسانه‌ای شهری مرتبط است، جان خود را از دست داد. این افسانه به طرز وحشتناکی واقعی به نظر می‌رسد و اکنون پسر آن‌ها را نیز تهدید می‌کند. آن‌ها داستان ساداکو، دختری با قدرت‌های روانی مرگبار و سرنوشت غم‌انگیز او را کشف می‌کنند و سعی می‌کنند پیش از اینکه دیر شود، آرامش را به روح او بازگردانند. شاید تکنولوژی نوار ویدئویی در عصر استریم دیجیتال کمی قدیمی به نظر برسد، اما ترس ایجاد شده توسط فیلمسازی وحشتناک ناکاتا به هیچ وجه قدیمی نیست.

چرا ترسناک است: خب، شاید هیچ چیز ترسناکی در زنگ مداوم تلفنی که به شما می‌گوید فقط هفت روز تا پایان زندگی‌تان باقی مانده، نوارهای ویدئویی نفرین شده‌ای که تصاویری سوررئال نشان می‌دهند و منجر به مرگ وحشتناک مردم می‌شوند، یا این ایده که باید نفرین را به کسی دیگر منتقل کنید وگرنه می‌میرید، یا ارواح دختران با موهای سیاه که از چاه‌های متروک بیرون می‌خزند، وجود نداشته باشد… شاید فقط ما اینطور فکر می‌کنیم.

فیلم پروژه جادوگر بلر (1999)

فیلم: تا به حال فکر کرده‌اید چرا این روزها کسی به کمپینگ در جنگل نمی‌رود؟ دلیلش این نیست که نسل هزاره‌ها همیشه باید در صد قدمی یک شارژر باشند؛ بلکه این واقعیت است که یک نسل کامل از ما در نوجوانی «پروژه جادوگر بلر» را دیدیم و حالا واقعاً ترجیح می‌دهیم که داخل خانه بخوابیم. این فیلم ترسناک که به شیوه “تصاویر یافت‌شده” ساخته شده، داستان سه فیلم‌ساز جوان مستند را دنبال می‌کند که به بورکیتس‌ویل در مریلند سفر می‌کنند. هدر، مایک و جاش ابتدا با محلی‌ها درباره افسانه محلی جادوگر بلر مصاحبه می‌کنند – داستانی بسیار ترسناک که امیدوار بودید فقط برای ترساندن بچه‌ها باشد تا سبزیجاتشان را بخورند – و سپس به جنگلی می‌روند که جادوگر در آن زندگی می‌کند. با توجه به اینکه تنها چیزی که از آن‌ها پیدا شده این نوارها است، نباید انتظار یک پایان خوش را داشته باشید.

چرا ترسناک است: چیزی که در انتظار هدر و دوستانش در جنگل است به اندازه کافی وحشتناک است؛ صداهای عجیب از میان درختان به گوش می‌رسد و آن‌ها در یک مارپیچ بی‌پایان از جنون و خشم فرو می‌روند. اما چیزی که «پروژه جادوگر بلر» را به همان اندازه ترسناک می‌کند، محو شدن مرز بین واقعیت و تخیل است. این‌ها هدر دانهیو، مایکل ویلیامز و جاشوا لئونارد هستند. این بازیگران به جنگل فرستاده شدند و کابوس وحشتناکشان به خاطر اصرار فیلم‌سازان به شکنجه روحی آن‌ها هر شب بود. فیلم در سال ۱۹۹۹ منتشر شد و دوباره محبوبیت ژانر تصاویر یافت‌شده را که اکنون جزئی از سبک‌های اصلی ترسناک است، شعله‌ور کرد. بازاریابی فیلم حتی آن را به عنوان واقعیت تبلیغ کرد. هر تصویری که به نظر می‌رسد لرزان است، هر جیغی، و هر شکل چوبی که این سه نفر پیدا می‌کنند، مغز شما را متقاعد می‌کند که این افراد واقعاً به جنگل رفتند و هرگز بازنگشتند. و پایان فیلم مانند این است که کابوس‌ها به شما مشت می‌زنند.

فیلم سکوت بره‌ها (1991)

فیلم: جودی فاستر و آنتونی هاپکینز در این فیلم ترسناک – بله، ترسناک – به ایفای نقش می‌پردازند. داستان درباره یک مامور جوان FBI است که به دنبال قاتل زنجیره‌ای با نام «بوفالو بیل» (تد لوین) می‌گردد و از یک آدم‌خوار زندانی برای کمک به خود استفاده می‌کند. فیلم جاناتان دمی در آن سال جوایز اصلی آکادمی اسکار را به‌دست آورد: بهترین فیلم، بهترین کارگردان، بهترین بازیگر مرد، بهترین بازیگر زن و بهترین فیلمنامه اقتباسی، و به تماشاگرانی که معمولاً به فیلم‌های ترسناک گرایش ندارند، اجازه داد به زیر و بم‌های ترسناک سینمای تاریک وارد شوند. به نوبه خود، شخصیت هانیبال لکتور اثر ربرت هریس به یکی از شناخته‌شده‌ترین شرورهای سینما تحت هدایت مطمئن – و لذت‌بخشاً دلقک‌وار – بازیگر نقش‌آفرینی آنتونی هاپکینز تبدیل شد و یکی از قوی‌ترین و جذاب‌ترین زنان نقش‌آفرین را با شخصیت کلاریس استارلینگ فاستر به نمایش گذاشت.

چرا ترسناک است: لحظات خشونت‌آمیز وحشتناک با داستان‌گویی قوی و داستان‌های جنایی ترکیب می‌شود تا تجربه‌ای واقعی و دلهره‌آور خلق کند. لکتور مردی است که از ما فراتر است – نبوغی که می‌تواند از کسانی که مسئول حفظ ایمنی ما هستند، پیشی بگیرد و از آن‌ها بزند. به این‌ها «بوفالو بیل» لوانی را اضافه کنید، مردی بی‌رحم که قصد دارد خود را به یک لباس انسانی تبدیل کند و شخصیت‌هایی که به آن‌ها اهمیت می‌دهیم تا تبدیل به اجساد متورم با پوست‌های کنده شده نشوند، و شما با یک شوک ترسناک قاتل زنجیره‌ای مواجه هستید. و به این‌ها اضافه کنید که تا به امروز، پایان‌بندی در یک زیرزمین کاملاً تاریک، با صدای ناله‌های desesperado یک زن ربوده‌شده، یکی از ترسناک‌ترین – و تطهیرکننده‌ترین – صحنه‌ها در سینمای ترسناک است.

فیلم درخشش (1980)

فیلم: حتی اگر شاهکار استنلی کوبریک را ندیده باشید، نام “درخشش” را شنیده‌اید. ممکن است جک نیکلسون با “اینجا جاننی است” (که به نظر می‌رسد به صورت بداهه گفته شده) را بشناسید و شاید بدانید که اگر کلید اتاق 237 در هتلی به شما داده شد، بهتر است آن را با یک سوییت دیگر عوض کنید. اما اگر این‌ها را نمی‌دانید و در هتلی مرموز با تنها دوستانتان، حیوانات باغی، گیر کرده‌اید چه؟ درخشش داستان مردی و خانواده‌اش را روایت می‌کند که به عنوان سرایدار زمستانی در هتل تفریحی به نام «اورلاوک» مشغول به کار می‌شود. از آنجا که این فیلم اقتباسی از رمان استیون کینگ است (اگرچه نویسنده ترسناک به قدری از آن متنفر است که فیلم خود را ساخت)، ماه‌های زمستان خوب پیش نمی‌روند. به نظر می‌رسد هتل اورلاوک واقعاً از انسان‌ها خوشش نمی‌آید.

چرا ترسناک است: دلیلی وجود دارد که این فیلم در بالای فهرست فیلم‌های ترسناک قرار دارد. “درخشش” حس شومی دارد. از بازی دیوانه‌وار جک نیکلسون به عنوان مردی که به جنون قاتلانه فرو می‌رود تا کارگردانی بی‌رحمانه کوبریک که ما را به طور هیپنوتیک دنبال دنی در حال عبور از راهروهای هتل می‌برد، این فیلم هرگز به شما احساس امنیت نمی‌دهد. مانند “ارثی” که در این فهرست قبلاً ذکر شد، “درخشش” شبیه به این است که توسط یک مرد دیوانه و مست رانده شوید. چه چیزی در انتظار است؟ آسانسورهای پر از خون؟ دختران خرد شده؟ ترس lurking در حمام اتاق 237؟ این فیلم ترسناک نیست که فقط از ترس‌های ناگهانی یا ترفندهای ارزان ساخته شده باشد، فیلم کوبریک یک موجود خطرناک و پنهان است که پس از تاریک شدن تلویزیون شما همچنان با شما می‌ماند.

فیلم موجود (1982)

فیلم: شاید در برف‌ها مدفون شده‌اید و فرصت تماشای فیلم نهایی موجودات جان کارپنتر را از دست داده‌اید. این کاملاً قابل درک است. چرا نزدیکی آتش نیایید و یخ‌ها را آب نکنید؟ عنوان ممکن است کمی مضحک به نظر برسد، اما “موجود” یکی از ترسناک‌ترین و پرآب و تاب‌ترین فیلم‌های ترسناک تمام دوران‌هاست. گروهی از آمریکایی‌ها در ایستگاه تحقیقاتی قطب جنوب، از جمله آر.جی. مک‌ریدی با بازی کورت راسل، با یک موجود بیگانه که خون را آلوده می‌کند، مواجه می‌شوند. این موجود ممکن است با نابود کردن سگ‌ها شروع کند، اما واقعاً در اینجا متوقف نمی‌شود.

چرا ترسناک است: “موجود” فیلمی از جسمانیت است. ترس و پارانویا به شدت در این فیلم وجود دارد زیرا گروه در حال فروپاشی است و عفونت پخش می‌شود، اما آنچه واقعاً آزاردهنده است، طبیعت بسیار واقعی و قابل لمس این موجودات ترسناک است. جلوه‌های عملی – که مسئولیت آن‌ها بر عهده راب بوتین جوان و استن وینستون بدون اعتبار بود – ستاره‌های واقعی فیلم هستند. دست‌ها توسط قفسه سینه‌ها خورده می‌شوند، سرهای جدا شده پا می‌زنند و بدن‌ها کشیده و بزرگ می‌شوند. تصور تکان‌دهنده این هیولاهای قاتل در حال کار هرگز چیزی کمتر از سوخت واقعی کابوس نیست.

فیلم کشتار با اره برقی تگزاس (1974)

فیلم: بعضی از عناوین فیلم‌ها مبهم هستند و به تدریج معناشان را در طی روایت فیلم که مانند یک گل ظریف در چای در برابر چشمانتان باز می‌شود، درک می‌کنید. سپس نوبت به فیلم ترسناک و عرق‌ریزان توب هوپر می‌رسد. در اینجا چیزی ظریف وجود ندارد. سلاح عنوانی فیلم باید تیز باشد، اما “کشتار با اره برقی تگزاس” ابزاری خشن و بی‌رحم از ترس است. این فیلم یک شاهکار از خشونت است که پنج جوان، دنیای امن خود را رها کرده و به دل دنیای گرد و غبارآلود آمریکای قدیم می‌روند. آن‌ها وقتی به طور بی‌خبر به خانه‌ای وارد می‌شوند تا بنزین بزنند، با مرگ و فساد چنان هولناکی مواجه می‌شوند که این فیلم، حتی دهه‌ها بعد، همچنان یک آزمون طاقت‌فرسا و آزاردهنده است.

چرا ترسناک است: نکته جالب – و البته در تماشای اول نمی‌توانید آن را تشخیص دهید – درباره “کشتار با اره برقی تگزاس” این است که در واقع خون بسیار کمی در آن وجود دارد. در این فیلم شخصیت افسانه‌ای Leatherface با الهام از اد گین و پوشش صورت گوشتی‌اش وجود دارد و صحنه‌ای از مرگ با قلاب که شما را وادار می‌کند به بدن خود نگاه کنید و مطمئن شوید که هنوز در سر جای خود است، اما خونریزی بسیار کم است. خونریزی چیزی است که مغز شما به صورت ذهنی در همه جا پخش می‌کند تا با ترس و وحشت موجود در صفحه نمایش و صدای ناراحت‌کننده‌ای که همواره در پس‌زمینه است، کنار بیاید. این فیلم طی سال‌ها تعدادی تقلید داشته، نه به ذکر نسخه بازسازی براق و پر هزینه‌ای که مایکل بی ساخته، اما هیچ چیز نمی‌تواند به اندازه “کشتار با اره برقی تگزاس” از یأس و صداقت خشونت‌آمیزش تقلید کند. حتی تلاش برای این کار تقریباً می‌تواند خطرناک باشد.

فیلم تعطیل‌کردن (1973)

فیلم: و حالا به اینجا رسیدیم. تقریباً قابل پیش‌بینی است که شاهکار ویلیام فریدکین، که اکنون پنجاهمین سالگردش را جشن می‌گیرد، هنوز هم در صدر بسیاری از فهرست‌های ترسناک قرار دارد. اما اگر “تعطیل‌کردن” را تماشا کنید، متوجه خواهید شد که چرا. این داستان راگان، دختر یک بازیگر موفق سینماست که روزی در زیرزمین با تخته اویجا بازی می‌کند. اگر هرگز فکر کرده‌اید چرا والدینتان نمی‌خواهند با این وسیله به ظاهر بی‌خطر بازی کنید، احتمالا لیندا بلر جوان نقشی در این ماجرا دارد. با استفاده از تخته اویجا به عنوان دروازه، یک مهمان ناخوانده در بدن دختر بچه ریشه دوانده و بقیه، با ورود کشیش تعطیل‌کردن، بخشی از تاریخ سینما می‌شود.

چرا ترسناک است: مشابه “درخشش”، “تعطیل‌کردن” هم هرگز امن نیست. غیرقابل پیش‌بینی، احساسی و ابتدایی، این فیلم بر اساس ساده‌ترین مفاهیم ساخته شده است، اما حتی در خوشحال‌ترین لحظاتش هم، کاملاً اضطراب‌آور است. با تولیدی که اکنون به افسانه‌ای نزدیک شده، فریدکین برای «اصالت» به قدری سخت‌گیر بود که بازیگرانش را در اتاق خواب‌های یخچالی منجمد کرد، به صورت فیزیکی از روی صحنه‌ها کشیده شدند تا قدرت جسمی شیطان را تقلید کنند و البته، با سوپ نخود گرم پاشیده شدند. نتیجه، فیلم ترسناکی است که احتمالاً هرگز نخواهید گفت از آن لذت می‌برید، اما خودتان را در حال تماشای مجدد آن خواهید یافت، تنها برای اینکه دوباره احساس ترس شدید مبارزه فریدکین میان خوب و بد را در تمام شکوه آزاردهنده‌اش تجربه کنید.

پست های مرتبط

طرفداران فیلم Heat 1995، این فیلم‌ها را ببینند!

همه‌مان با فیلم نوستالژی Heat خاطره داریم. فضای هیجانی، “موش و گربه…

۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳

سری فیلم‌های Star Wars را به چه ترتیبی ببینیم؟

همه‌مان کم‌وبیش آوازه‌ای از سری فیلم‌های مشهور جنگ ستارگان شنیده‌ایم. جنگ ستارگان…

۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

«هر کسی غیر از تو» (Anyone but You): کمدی رمانتیک که نباید از دست داد

معرفی «هر کسی غیر از تو» کمدی رمانتیک (Anyone but You) “Anyone…

۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳

دیدگاهتان را بنویسید