صفحه اصلی > معرفی : 10 فیلم بی نقص دهه 1990

10 فیلم بی نقص دهه 1990

سال‌ها قبل از اینکه کسی بداند “براتس” چه ربطی به تابستان دارد، چارلی ایکس‌سی‌ایکس (همراه با تروی سیوان) در آهنگی به نام “1999” اشتیاق خود برای بازگشت به آن سال را با حرارت بیان کرد. این آهنگ به طرز قانع‌کننده‌ای نشان می‌دهد که نوستالژی یک چرخه 20 ساله است. سفر به 20 سال قبل از 2018 می‌تواند مزایای خود را داشته باشد، اما شاید بهتر باشد به سال 1990 برگردیم.

شاید آن آهنگ به‌خوبی کار نمی‌کرد یا به‌خوبی به گوش نمی‌رسید، اما بازگشت به آن زمان به این معنا بود که می‌توانستید تمام دهه 1990 را زندگی کنید و تمام فیلم‌های کلاسیک آن دهه را در سینما ببینید. امروزه، باید خوش‌شانس باشید تا نسخه‌ای بازنشر شده یا یک اکران ویژه از آن فیلم‌ها را ببینید. با این حال، بسیاری از بهترین فیلم‌های دهه 1990 همچنان جذابیت خود را حفظ کرده‌اند، مهم نیست که کجا یا چگونه آنها را تماشا می‌کنید، و برخی از بی‌نقص‌ترین فیلم‌ها (یعنی آنهایی که یک مسافر زمان حتماً باید برای دیدنشان برنامه‌ریزی کند) در زیر آورده شده‌اند.

معرفی 10 فیلم برتر دهه 1990

فیلم فارگو (1996)

کارگردان: جوئل کوئن

فیلم «فارگو» همزمان خشن، گاه تیره، خنده‌دار، پراسترس و در نهایت عجیب و غریب، گرم‌کننده قلب است. این فیلم همه چیز را دارد و بر یک سری حوادث فاجعه‌آمیز تمرکز می‌کند که توسط گروهی از افراد نه‌چندان باهوش (و اخلاقاً مشکوک) آغاز می‌شود، در حالی که تنها کسی که می‌تواند اوضاع را حل کند و جنایتکاران را به دام بیندازد، یک رئیس پلیس فوق‌العاده کارآمد (و باردار) است.

وقتی صحبت از فیلم‌های برادران کوئن می‌شود، انتخاب بین «فارگو» و «لبوفسکی بزرگ» برای تعیین بهترین فیلم دهه 1990 سخت است، با اینکه فیلم‌هایی مانند «تقاطع میلر» و «بارتون فینک» نیز شایسته تقدیر هستند. با این حال، «فارگو» به دلیل زمان کوتاه خود و نحوه ارائه احساسات عمیق و پویا، برجسته‌تر است. همچنین مجموعه تلویزیونی که از این فیلم الهام گرفته نیز بسیار خوب است.

فیلم داستان اسباب‌بازی (1995)

کارگردان: جان لسه‌تر

انتخاب یک فیلم موردعلاقه از پیکسار مثل انتخاب فرزند موردعلاقه‌تان است. این کار شما را دیوانه می‌کند و سپس احساس بدی به شما دست می‌دهد که بقیه را نادیده گرفته‌اید. اما برخلاف فرزندان، شاید بتوان به راحتی از اولین فیلم این استودیو طرفداری کرد. «داستان اسباب‌بازی» نخستین فیلم پیکسار است که ثابت کرد انیمیشن کامپیوتری آینده‌ی سینما است و نمونه‌ای از داستان‌سرایی فوق‌العاده است.

دستاورد فنی این فیلم در سال 1995 غیرقابل‌چشم‌پوشی است، اما «داستان اسباب‌بازی» فراتر از یک نمایش تکنولوژیکی است. این فیلم شخصیت‌هایی مانند وودی و باز را معرفی کرد و داستان‌هایی عالی برای آن‌ها خلق کرد. «داستان اسباب‌بازی 2» ممکن است نقاط اوج بیشتری داشته باشد، اما نمی‌توان از اولین فیلم گذشت؛ به دلیل نوآوری فنی و روایت داستانی فوق‌العاده در زمانی کوتاه (تنها 81 دقیقه).

فیلم پالپ فیکشن (1994)

کارگردان: کوئنتین تارانتینو

صحبت از فیلم‌نامه‌های عالی که به میان می‌آید، «پالپ فیکشن» نیز از ابتدا تا انتها فوق‌العاده نوشته شده است، اما برخلاف «داستان اسباب‌بازی» به هیچ وجه مناسب تمام سنین نیست. این فیلم یک اثر پرخاشگرانه، گاه خونین و پرریسک است که درباره چندین داستان مختلف مرتبط با جرم و جنایت است که به صورت غیرخطی روایت می‌شوند و به شکلی جذاب و غافلگیرکننده به یکدیگر پیوند می‌خورند.

کوئنتین تارانتینو دو سال پیش با فیلم «سگ‌های انباری» به شهرت رسید، اما «پالپ فیکشن» نشان داد که آن فیلم تنها یک آمادگی برای این شاهکار بود. این فیلم دارای بازیگران برجسته‌ای است، دیالوگ‌های ماندگاری دارد، صحنه‌های نمادین فراوانی دارد و یکی از بهترین موسیقی‌های متن تاریخ سینما را نیز داراست.

فیلم شاهزاده مونونوکه (1997)

کارگردان: هایائو میازاکی

همانند پیکسار، انتخاب بهترین فیلم از هایائو میازاکی کار سختی است، اما «شاهزاده مونونوکه» بدون شک یک گزینه قوی است. این فیلم زیبا، با داستانی جذاب و تم‌های محیط‌زیستی مؤثر در مرکز آن، بدون آنکه احساس موعظه‌ای بودن به مخاطب دهد، یکی از بهترین فیلم‌های انیمه تمام دوران‌ها است.

«شاهزاده مونونوکه» نسبت به بسیاری از فیلم‌های انیمیشن دیگر، نسبتاً بالغ است؛ نه به طور افراطی، اما تا حدی که هیچ‌کس نتواند آن را به عنوان «فقط یک فیلم کودکانه» نادیده بگیرد. این فیلم طی بیش از 25 سال از زمان انتشار خود به‌خوبی گذر زمان را تحمل کرده و به نظر نمی‌رسد که در آینده نیز جذابیت خود را از دست بدهد.

فیلم رفقای خوب (1990)

کارگردان: مارتین اسکورسیزی

بهترین فیلم مارتین اسکورسیزی در دهه 1990 و شاید بزرگترین دستاورد او در سینما، «رفقای خوب» است. این حرف‌ها به سادگی گفته نمی‌شود، به‌ویژه وقتی در نظر بگیریم که او کارگردان آثاری مانند «خیابان‌های پایین‌شهر» (1973)، «راننده تاکسی» (1976)، «گاو خشمگین» (1980)، «سلطان کمدی» (1982)، «پس از ساعت‌ها» (1985)، «آخرین وسوسه مسیح» (1988)، «ترس بزرگ» (1991)، «عصر معصومیت» (1993) و «کازینو» (1995) است.

در «رفقای خوب»، اسکورسیزی زندگی در مافیا را از دیدگاه هنری هیل و همسرش کارن بررسی می‌کند و فراز و نشیب‌های چنین زندگی را در طول سال‌ها به نمایش می‌گذارد. این فیلم هنوز هم وقتی امروز تماشا می‌شود، تازه و هیجان‌انگیز به نظر می‌رسد و تمام ویژگی‌های موفق فیلم‌های کلاسیک گانگستری را می‌گیرد و آن‌ها را به شکلی جدید و خلاقانه بازسازی می‌کند. این فیلم خود به یکی از منابع الهام‌بخش کارگردانان پس از 1990 در ژانر جنایی تبدیل شده است.

فیلم چانگکینگ اکسپرس (1994)

کارگردان: وونگ کار-وای

هرکس که شک دارد آیا یک کمدی رمانتیک می‌تواند یک فیلم هنری نیز باشد، باید «چانگکینگ اکسپرس» را تماشا کند، فیلمی که در هر دو زمینه موفق است و در عین حال کاملاً خاص خودش است. دو داستانی که در این فیلم روایت می‌شود، به موضوعات مشابه می‌پردازند اما با شخصیت‌ها و در نهایت نتیجه‌گیری‌های متفاوت.

در واقع، داستان اول واقعاً به پایان نمی‌رسد، بلکه فقط متوقف می‌شود. اما این کار به شکلی انجام می‌شود که مؤثر است و «چانگکینگ اکسپرس» به طور مداوم تصمیمات خلاقانه‌ای می‌گیرد که شاید روی کاغذ به نظر برسند که آزاردهنده باشند، اما در اجرا به خوبی عمل می‌کنند (مانند تکرار مداوم یک سری آهنگ‌های پاپ در طول فیلم). این فیلم درباره تنهایی است که گاهی ممکن است ناراحت‌کننده باشد، اما در لحظات دیگر گرم و دنج است و به طرز عجیبی دلگرم‌کننده. «چانگکینگ اکسپرس» یک سفر احساسی منحصر به فرد است که باید تجربه شود، زیرا بیان احساس تماشای آن در کلمات دشوار است.

فیلم شیر شاه (1994)

کارگردانان: راجر آلرز، راب مینکاف

سال 1994 شاید بهترین سال سینما در دهه 1990 بوده باشد، با فیلم‌های مطرحی مانند «پالپ فیکشن» و «چانگکینگ اکسپرس» که در کنار «شیر شاه» (و بسیاری دیگر) در این سال اکران شدند. «شیر شاه» رقیبی برای «داستان اسباب‌بازی» و «شاهزاده مونونوکه» برای عنوان بهترین فیلم انیمیشن دهه است، با داستانی شبیه به «هملت» اما با شیرها و پایانی بیشتر امیدوارکننده.

با این حال، در برخی لحظات، «شیر شاه» می‌تواند واقعاً تأثیرگذار باشد و به‌طور صریح درباره مسائلی مانند مرگ، اندوه و چالش‌های بزرگ شدن و انتظاراتی که از خود داریم، صحبت کند. این فیلم با موضوعات گسترده‌ای به خوبی برخورد می‌کند و به شیوه‌ای که بینندگان جوان‌تر می‌توانند آن را درک کنند، در عین حال دارای موسیقی تأثیرگذار، انیمیشن برجسته، صدای‌پیشگی بی‌نقص و داستانی است که مجموعه‌ای از احساسات را به تصویر می‌کشد.

فیلم پارک ژوراسیک (1993)

کارگردان: استیون اسپیلبرگ

تصور اینکه روزی فیلمی بهتر از «پارک ژوراسیک» در زمینه دایناسورها ساخته شود، سخت است. این فیلم بدون شک یکی از ماندگارترین و محبوب‌ترین آثار استیون اسپیلبرگ و شاید حتی یکی از بهترین بلاک‌باسترهای تاریخ است. فیلمی که هیجان، شگفتی، وحشت، طنز و احساسات را به تصویر می‌کشد و داستان تلاش پرشور اما فاجعه‌آمیز یک کارآفرین برای زنده کردن دایناسورها و نمایش آن‌ها در یک پارک تفریحی را روایت می‌کند.

ویژگی‌های فنی «پارک ژوراسیک» تا به امروز نیز همچنان شگفت‌انگیز است و به ندرت موسیقی‌ای از جان ویلیامز وجود دارد که به اندازه موسیقی این فیلم عالی باشد. علاوه بر این، شخصیت‌ها به‌یادماندنی هستند و صحنه‌های اکشن فیلم پیوسته هیجان‌انگیزند. هر کاری که یک فیلم پرفروش باید انجام دهد، «پارک ژوراسیک» انجام می‌دهد و اینکه این فیلم را کلاسیک بنامیم، به نوعی کم‌لطفی است.

فیلم فهرست شیندلر (1993)

کارگردان: استیون اسپیلبرگ

سال 1993 برای استیون اسپیلبرگ یک سال بی‌نظیر بود، به‌طوری‌که نمی‌توان آثار او در این سال را نادیده گرفت. «پارک ژوراسیک» در ماه‌های تابستان گیشه را تسخیر کرد، و سپس «فهرست شیندلر» با اکران نزدیک به پایان سال، تحسین منتقدان و موفقیت‌های جوایزی را به دست آورد (و از لحاظ مالی نیز موفق بود).

«پارک ژوراسیک» یک فیلم سرگرم‌کننده بلاک‌باستری بود، در حالی که «فهرست شیندلر» فیلمی چالش‌برانگیز و غم‌انگیزتر بود که داستان اسکار شیندلر و جان‌هایی که در طول جنگ جهانی دوم نجات داد را روایت می‌کرد. هر دو فیلم در زمینه‌های مختلفی موفق بودند و نشان دادند که اسپیلبرگ واقعاً یکی از بزرگ‌ترین فیلم‌سازان تاریخ است. تصور اینکه فیلم‌ساز دیگری در یک سال دو فیلم کاملاً متفاوت و در عین حال فوق‌العاده بسازد، بسیار دشوار است.

فیلم رستگاری در شاوشنک (1994)

کارگردان: فرانک دارابونت

بله، ممکن است کلیشه‌ای به نظر برسد که «رستگاری در شاوشنک» را به‌عنوان “کامل‌ترین” فیلم دهه 1990 معرفی کنیم، اما این فیلم همچنان الهام‌بخش و سرگرم‌کننده است و به نظر می‌رسد تقریباً تمام کسانی که آن را تماشا می‌کنند، از آن لذت می‌برند. حتی اگر این فیلم بهترین فیلم تمام دوران‌ها نباشد (برخی ممکن است چنین ادعایی داشته باشند)، به‌طور قطع یکی از کم‌نقض‌ترین فیلم‌های تاریخ است. اگر افرادی که از «رستگاری در شاوشنک» بد می‌گویند، وجود داشته باشند، قطعاً تعدادشان بسیار کم و صدایشان بسیار ضعیف است.

این فیلم بیشتر در زندان می‌گذرد و گاهی سنگین می‌شود، اما هرگز افسرده‌کننده نیست و ارزش فوق‌العاده‌ای در امیدی که ارائه می‌دهد، دارد. داستانی درباره مقاومت در برابر سختی‌ها که بی‌تردید جاذبه‌ای جهانی دارد، و «رستگاری در شاوشنک» در هر زمینه‌ای، از جلوه‌های بصری گرفته تا بازیگری و ضرباهنگ روایت، کاملاً دقیق و بی‌نقص است. این فیلم فوق‌العاده است. اما این را خودتان هم می‌دانید. همه می‌دانند.

پست های مرتبط

اولین واکنش‌ها به فیلم «Gladiator II»

دنباله‌ی فیلم «Gladiator» با بازی دنزل واشنگتن، پل مسکال و پدرو پاسکال…

۲۸ مهر ۱۴۰۳

پیوستن لی پیس به فیلم جدید ادگار رایت

لی پیس به جمع گلن پاول به‌عنوان شخصیت منفی در فیلم «مرد…

۲۸ مهر ۱۴۰۳

بررسی فیلم Brothers: جاش برولین و پیتر دینکلیج، دوقلوهای ناهمسان

گلن کلوز، برندان فریزر و ام امت والش نیز در دومین فیلم…

۲۷ مهر ۱۴۰۳

دیدگاهتان را بنویسید