ژانر علمی-تخیلی همواره یکی از برجستهترین ژانرها در تاریخ تلویزیون بوده است. مانند همتایان بزرگ خود در سینما، تلویزیون نیز یک رسانه مناسب برای روایت داستانهای سریالی درباره علم، فناوری و خطرات آن بوده است. از کلاسیکهای محبوبی مانند Star Trek اصلی و The Twilight Zone گرفته تا آثار مدرنتری مانند Fringe و The Boys، محتواهای متنوعی برای علاقهمندان به این ژانر وجود دارد.
در عصر سرویسهای استریم، ممکن است پیدا کردن یک سریال ارزشمند در میان صدها عنوان مختلف که بلافاصله در دسترس هستند، دشوار باشد. داشتن یک ایده کلی از آنچه باید دنبال کنید، میتواند در حل این مشکل بسیار مفید باشد. با این ذهنیت، اینها بهترین سریالهای علمی-تخیلی تلویزیونی هستند که در پنج سال گذشته منتشر شدهاند و نشان میدهند که این ژانر هم در سینما و هم در تلویزیون همچنان رونق دارد.
سریال Solar Opposites
ساختهی جاستین رویلند و مایک مکماهان
Solar Opposites یک سریال انیمیشن علمی-تخیلی کمدی برای بزرگسالان است که اولین بار در سال ۲۰۲۰ پخش شد. داستان این سریال درباره یک خانواده از موجودات فرازمینی است که به زمین میآیند و هر عضو خانواده با این تغییر ناگهانی در مکان زندگی خود به نوعی کنار میآید. یکی از نقاط قوت این سریال، جلوههای بصری آن است که بسیار خلاقانه طراحی شدهاند، بهویژه وقتی که جنبه علمی-تخیلی سریال به اوج میرسد و باعث ایجاد تحولاتی بدنی عجیب و غریب میشود.
در قسمت “Edamame Duffle Bag”، کوروو بهطور معروف به یک قطار تبدیل میشود یا طراحیهای فیزیکی منحصربهفرد شخصیتها، مانند قسمتی که در آن یک جنگل کامل به زور به یک شهر تبدیل میشود. این رویکرد، به طنز موثر سریال نیز کمک میکند و آن را از دیگر سریالهای علمی-تخیلی متمایز کرده و به یکی از خلاقانهترین و منحصربهفردترین تلاشهای بصری حال حاضر تلویزیون تبدیل میکند. Solar Opposites برای فصل ششم بازخواهد گشت، بنابراین طرفداران میتوانند انتظار ماجراجوییهای جدیدی از این گروه دیوانهوار دلپذیر داشته باشند.
سریال Fallout
ساختهی گراهام واگنر و ژنووا رابرتسون-دوورت
Fallout یک سریال علمی-تخیلی وسترن است که اولین بار در سال ۲۰۲۴ پخش شد. این سریال بر اساس فرنچایز محبوب بازی ویدیویی با همین نام ساخته شده و داستان بازماندگان یک رویداد هستهای را دنبال میکند که بیشتر زندگی روی زمین را از بین برده است و آنها در تلاش برای زنده ماندن در لس آنجلس پساآخرالزمانی هستند. شخصیتهای اصلی شامل لوسی (الا پورنل)، دختری که در یک پناهگاه زیرزمینی زندگی میکند و به دنبال نجات پدر ربوده شدهاش است؛ و The Ghoul (والتون گوگینز)، یک شکارچی جایزهبگیر جهشیافته و بازیگر سابق هالیوود؛ و ماکسیموس (آرون موتن)، عضو یک گروه فناوری به نام Brotherhood of Steel هستند.
بازیگران این سریال عملکردی برجسته دارند و والتون گوگینز در نقش The Ghoul با خلق فضایی سخت و پرخطر، بیش از همه جلب توجه میکند. او همچنین در صحنههایی که در گذشته روایت میشوند، بازیگری به نام کوپر هاوارد را به تصویر میکشد که فرم انسانی گذشته The Ghoul است، با حالتی مشتاق و خوشبینانه. در هر دو حالت، او تجسمهای کاملاً متفاوتی از یک شخصیت ارائه میدهد که او را نامزد دریافت جایزه امی کرده است. افکتهای Fallout نیز بسیار خوب هستند و بسیاری از پروپسها به نظر میرسد مستقیماً از بازیهای ویدیویی گرفته شدهاند، مانند زرههای قدرت نمادین.
سریال The Last of Us
ساختهی کریگ مازین و نیل دراکمن
The Last of Us یک سریال علمی-تخیلی پساآخرالزمانی است که بر اساس فرنچایز بازی ویدیویی محبوبی با همین نام ساخته شده است. اولین بار در سال ۲۰۲۳ پخش شد و داستان مردی به نام جوئل (پدرو پاسکال) را دنبال میکند که در میان یک شیوع زامبیها، نقش محافظ برای دختر جوانی به نام الی (بلا رمزی) را بر عهده میگیرد. یکی از بهترین جنبههای این سریال، بازی پاسکال در نقش جوئل است که به خوبی جنبه محافظتی و پدرانه شخصیت را به تصویر میکشد، مشابه نقشی که پیشتر در The Mandalorian داشت.
رابطه مرکزی میان جوئل و الی نیز به افزایش تنش کمک میکند و به بینندگان اجازه میدهد به راحتی با نگرانیهای این دو برای یکدیگر همذاتپنداری کنند. جلوههای بصری نیز بسیار خوب هستند و زامبیها با سرهای شبیه به گل و پوستهای پوسیده به شکلی تهدیدآمیز ظاهر میشوند که نمایانگر ظاهر ترسناک آنها در بازی ویدیویی است. صحنهها به خوبی طراحی شدهاند و ویرانیها را به تصویر میکشند و به فضای خالی و منزوی جهان کمک میکنند تا جایی که حتی وقتی مردم حضور دارند، همچنان احساس غمانگیز و شبحوار به آن میدهد. The Last of Us ترکیب کامل ژانر زامبی با داستانی درباره رشد و بلوغ است که نتیجهاش یک سریال الهامبخش است که هم هیجانانگیز و هم پاداشدهنده است.
سریال The Boys
ساختهی اریک کریپکه
The Boys یک سریال ابرقهرمانی علمی-تخیلی و طنز است که بر اساس رمان گرافیکی با همین نام ساخته شده است. داستان این سریال درباره تیم ضدقهرمان The Boys است که با گروهی از ابرقهرمانان فاسد، از جمله هوملندر دیوانه (آنتونی استار) مبارزه میکنند. این سریال به عنوان نگاهی طنزآمیز به شخصیتهای مشهور، سیاستمداران و دیگر ارکان مورد احترام جامعه عمل میکند، و گروه اصلی ابرقهرمانان به نام The Seven بهطور عمده بهعنوان مجموعهای از خودخواهها و هیولاها که پشت تصویر عمومی به دقت طراحی شده خود پنهان شدهاند، به تصویر کشیده میشوند.
این رویکرد طنزآمیز به بهترین شکل در شخصیت هوملندر دیده میشود که با خوشحالی مردم را به قتل میرساند، اما به دلیل تلاشهای شرکت مدیریتکننده The Seven، در نظر عموم همچنان تصویر مثبتی دارد. The Boys همچنین بهعنوان یک پارودی از ژانر ابرقهرمانی دیده میشود که زیادهرویهای آن و ماهیت احمقانهی مردانی در لباسهای چسبان که با جرم و جنایت مبارزه میکنند را به سخره میگیرد. اگرچه فصل چهارم ضعیفتر از فصلهای قبلی بود، اما The Boys همچنان یکی از برجستهترین سریالهای علمی-تخیلی تلویزیون مدرن و به احتمال زیاد سریال اصلی Prime Video باقی مانده است.
سریال Invincible
ساختهی رابرت کرکمن
Invincible یک سریال انیمیشن بزرگسالانه در ژانر ابرقهرمانی علمی-تخیلی است که اولین بار در سال ۲۰۲۱ پخش شد. این سریال بر اساس مجموعه کتابهای کمیک با همین نام ساخته شده و داستان یک نوجوان ابرقهرمان به نام مارک گریسون (با صدای استیون ین) را دنبال میکند که سعی دارد از قدرتهایش بهعنوان ابرقهرمان Invincible برای انجام کارهای خیر استفاده کند، در حالی که با نیات مرگبار پدرش، ابرقهرمان مشهور Omni-Man (با صدای جِی. کِی. سیمونز) نیز دست و پنجه نرم میکند. مارک همچنین باید با اصل و نسب فرازمینیاش که تهدیدی برای او و کل زمین است، مواجه شود.
یکی از بهترین بخشهای این سریال سبک انیمیشن آن است که نوعی هنر را که در منبع اصلی دیده میشود، تقلید میکند و با ارائه شخصیتها بهصورت شخصیتهای کمیک متحرک، به شکلی جذاب به صحنههای اکشن افزوده میشود. صداپیشگی نیز بسیار برجسته است؛ بهعنوان مثال، Omni-Man در طول سریال در نقاط مختلف، گاهی پدری عاقل و حمایتگر برای مارک است و گاهی یک جنگجوی خشن و خونریز. جِی. کِی. سیمونز، برنده اسکار، بهخوبی این دو جنبه متضاد از یک شخصیت را به تصویر میکشد که بازی او را حتی بیشتر تحسینبرانگیز میکند.
سریال Severance
ساختهی دن اریکسون
Severance یک سریال علمی-تخیلی مهیج است. اولین بار در سال ۲۰۲۲ پخش شد و داستان یک کارمند به نام مارک (با بازی آدام اسکات) را دنبال میکند که متوجه توطئهای پیرامون کارفرمای خود، یک شرکت بیوتکنولوژی مرموز به نام Lumon Industries، میشود. مفهوم مرکزی Severance نیز منحصر به فرد است، زیرا ایدهای که فرد نمیتواند چیزی از کار خود را پس از ساعت کاری به خاطر بیاورد و همچنین هیچ چیز از زندگی شخصیاش را در حین کار به یاد نداشته باشد، مفهومی است که تاکنون بهطور کامل مورد بررسی قرار نگرفته است.
یکی از موثرترین عناصر این سریال، طراحی صحنه است. بهعنوان مثال، دفتری که هر کارمند در آن کار میکند، مانند نسخهای اغراقشده از فضای اداری استاندارد به نظر میرسد. این تصویر از فضای کاری کمک میکند تا حس شود که مکان اصلی خود بهتنهایی یک شخصیت است که جو oppressive آن از شخصیتها به بیننده منتقل میشود، بهگونهای که انگار خود ساختمان این حس ترس و دلهره را ایجاد میکند. Severance تفکری عمیق و جذاب است و یک نسیم تازه برای طرفداران علمیتخیلی است که دوست دارند فکر کنند.
سریال Silo
ساختهی گراهام یوست
Silo یک سریال علمیتخیلی دیستوپیایی از Apple TV است که بر اساس یک سهگانه محبوب از رمانها با همین نام نوشته هیوج هاوی ساخته شده است. اولین بار در سال ۲۰۲۳ پخش شد و داستان یک مهندس به نام جولیت نیکولز (با بازی ربکا فرگوسن) را دنبال میکند که به بررسی اسرار پیرامون ساختار اصلی داستان میپردازد. این سریال بازیگران برجستهای مانند فرگوسن، رشیدا جونز و دیوید اویلوو را در خود جای داده است.
یکی دیگر از جنبههای برجسته این سریال، ساخت دنیای آن است. بهعنوان مثال، هر طبقه از Silo بسیار متمایز است و محتویات آن از oppressive و صنعتی تا وسیع و شبیه به داخل یک سفینه فضایی متفاوت است. راز Silo به تدریج برای بینندگان و شخصیتها آشکار میشود و به این ترتیب باعث افزایش درگیری احساسی و ارائه یکی از بهترین روایتهای کند و تدریجی تلویزیون میشود. متاسفانه، Silo برای جوایز امی امسال واجد شرایط نبود و بعید است رایدهندگان سال آینده یک سریال از سال ۲۰۲۳ را به خاطر داشته باشند.
سریال Cyberpunk: Edgerunners
ساختهی رافال جاکی و مایک پاندسمیث
Cyberpunk: Edgerunners یک مینیسریال انیمه علمیتخیلی است که بر اساس بازی ویدیویی محبوب Cyberpunk 2077 ساخته شده است. داستان درباره نوجوانی از یک شهر است که به جرم و جنایت روی میآورد و به نوعی از مجرمان سایبری به نام edgerunners تبدیل میشود. در این مسیر، او با سایر edgerunnersها مانند رهبر باند، مین (با صدای ویلیام سی. استفنز) ملاقات کرده و با آنها همکاری میکند و با شرکت فاسد Arasaka مقابله میکند.
یکی از بهترین جنبههای Cyberpunk: Edgerunners انیمیشن بسیار روان آن است که نهتنها نمایش سبکمندانهای از اکشن را ارائه میدهد، بلکه فناوریهای سایبری مختلف را به شکلی شبیه به بازیای که بر اساس آن ساخته شده، به تصویر میکشد. ساخت دنیای سریال نیز بسیار خوب است؛ بهعنوان مثال، بینندگان همزمان با شخصیت دیوید با طبیعت پر از جرم و جنایت محیط، Night City، از طریق تیراندازی از خودرو آشنا میشوند، که او را به مسیر جرم و جنایت سوق میدهد. علاوه بر این، فراوانی ایمپلنتهای سایبری وضعیت ناامیدانه اکثریت ساکنان Night City را برجسته میکند، زیرا با وجود خطر بالای روانپریشی به عنوان عوارض جانبی، این ایمپلنتها توسط ساکنان آن شهر به عنوان یک ضرورت شناخته میشوند.
سریال Love, Death + Robots
ساختهی تیم میلر
Love, Death + Robots یک سریال انیمیشن علمیتخیلی آنتولوژی بزرگسالان است که توسط تیم میلر، کارگردان Deadpool، ساخته شده است. به شدت تحت تاثیر فیلم انیمیشن آنتولوژی ۱۹۸۱ با عنوان Heavy Metal، هر قسمت داستان و شخصیتهای متفاوتی را دنبال میکند و معمولاً از سبکهای مختلف انیمیشن استفاده میکند. به دلیل ماهیت آنتولوژی خود، هر قسمت از Love, Death + Robots نیز دارای یک گروه خلاق متفاوت است.
این توجه به جزئیات نه تنها تنوع زیادی برای مخاطبان فراهم میکند، بلکه راهی متمایز برای بیان خلاقانه هر قسمت ارائه میدهد. علاوه بر این، این فرمت اجازه میدهد که هر قسمت با لحن منحصر به فردی همراه باشد و گاهی حتی به ژانرهای دیگر مانند فانتزی یا ترسناک نزدیک شود. همه اینها با هم ترکیب میشوند تا هر بخش از این سریال بهعنوان یک تجربه منحصربهفرد احساس شود و مرزهای یک برنامه تلویزیونی را گسترش دهد.
سریال Andor
ساختهی تونی گیلروی
کاسیان اندور با ظاهری مصمم به سمت دوربین حرکت میکند. اندور یک سریال هیجانانگیز علمیتخیلی سیاسی-جاسوسی و بخشی از دنیای جنگ ستارگان است. این سریال به عنوان پیشدرآمدی برای فیلم Rogue One: A Star Wars Story ساخته شده و داستان کاسیان اندور (با بازی دیگو لونا) را دنبال میکند که به تدریج به اتحاد شورشیان میپیوندد. یکی از بهترین بخشهای این سریال، بررسی عمیق کارکردهای داخلی دنیای جنگ ستارگان در سطح شخصی است. برای مثال، کاسیان پس از آنکه متوجه میشود امپراتوری چنان استبدادی است که هر اقدامی علیه شهروندانش تحت قانون توجیه میشود، به اتحاد شورشیان میپیوندد. این موضوع یک دینامیک قدرت نامتعادل ایجاد میکند که فقط به نفع کسانی است که در جیب امپراتوری هستند.
این توضیح همچنین به درک بهتر علت پیوستن بسیاری از افراد به اتحاد شورشیان کمک میکند، زیرا هیچ راه واقعی برای ایجاد تغییر خارج از روشهای خشونتآمیز وجود ندارد. ارزشهای تولیدی اندور نیز بسیار برجسته است. به عنوان مثال، در تاسیسات کارخانهای امپراتوری، زندانیان لباسهای یکدست سفید در یک محیط استریلیزه و خالی میپوشند تا فردیت آنها را از بین ببرند و کنترل آنها را آسانتر کنند، که بیشتر نشاندهندهی طبیعت استبدادی امپراتوری است. ارزشهای تولیدی عالی، همراه با بازیهای برجسته و قدرت روایی و احساسی واقعی، اندور را به بهترین سریال علمیتخیلی پنج سال گذشته تبدیل کرده است.