پس از همکاری به عنوان بدل آنیا تیلور-جوی در فیلم Split، این بازیگر مشتاق نظر دیمین لئونه، خالق Terrifier را به خود جلب کرد. او تحت تأثیر نمایش مهارتهای لاورا در هنرهای رزمی، بوکس و کیکبوکسینگ قرار گرفت.
همانطور که مایکل مایرز و گوستفیس با لوری استرود و سیدنی پرسکات روبرو شدند، آرت دلقک نیز اکنون در فرنچایز Terrifier با شخصیت سینا شاو، با بازی لورن لاورا، روبرو شده است.
برای هر شخصیت شرور و قاتل در فیلمهای ترسناک، معمولاً یک دختر قهرمان و مصمم وجود دارد تا او را متوقف کند. اگر فیلم Terrifier (2016) معرفی آرت (با بازی دیوید هاوارد تورنتون) بود، فیلم Terrifier 2 (2022) داستان شکلگیری سینا را به نمایش گذاشت، و لاورا با بازی احساسی و فیزیکی خود این شخصیت را به همتای آرت تبدیل کرد. دیمین لئونه، خالق Terrifier، اخیراً به مجله هالیوود ریپورتر گفت که شخصیت سینا نه تنها مورد علاقه اوست، بلکه قلب و روح این فرنچایز موفق محسوب میشود.
لئونه گفت: «این فرنچایز به همان اندازه که متعلق به آرت دلقک است، متعلق به سینا نیز هست.»
لورن لاورا از مدتها قبل یک هنرپیشه ماهر در زمینه هنرهای رزمی، بوکس و کیکبوکسینگ بوده و در تکنیکها و سبکهای مختلف مهارت دارد. لئونه در سال ۲۰۱۹ از نمایشهای مختلف لاورا به وجد آمد و جالبتر اینکه او شباهت زیادی به شخصیت جنگجوی فرشتهای که برای پوستر اولیه Terrifier 2 طراحی شده بود، داشت. این دو که هر دو اهل فیلادلفیا هستند، در یک تست بازیگری با دو بازیگر دیگر دیدار کردند و لئونه بلافاصله لاورا را انتخاب کرد و این تصمیم را یک انتخاب واضح و بدون تردید دانست.
لورن لاورا کار خود را به عنوان بدلکار در فیلم Split (2016) به کارگردانی ام. نایت شیامالان آغاز کرد. او بهعنوان بدل آنیا تیلور-جوی، هیلی لو ریچاردسون و جسیکا سولا فعالیت کرد. این تجربه اشتیاق او برای بازیگری را تقویت کرد، بهویژه که شیامالان، به عنوان یک معلم بزرگ، کنجکاوی او را تشخیص داد و به آن توجه کرد. شیامالان معروف است که صحنههای فیلمهایش را مانند یک مدرسه فیلمسازی هدایت میکند و لاورا اکنون بخشی از فهرست طولانی همکارانی است که محیط خلاقانه او را سکوی پرتاب خود برای رسیدن به آرزوهای بزرگتر میدانند.
لاورا به یاد میآورد: «من خیلی نزدیک با ام. نایت روی صحنه کار کردم و او خیلی حمایتگر بود. او متوجه شد که من به کارگردانی و همه چیز علاقهمندم. او مرا دعوت میکرد تا کنار او بنشینم و مانیتور را نگاه کنم. باورکردنی نبود. ما با هم شوخی میکردیم و حتی برایم کتابهایی هم پیشنهاد داد.»
در ادامه این مصاحبه، لاورا در مورد تفاوت بودجه بین Terrifier 2 و Terrifier 3، وضعیت ذهنی سینا در پنج سال فاصله بین فیلمها و مسیر نهایی این فرنچایز صحبت میکند.
سال گذشته، دیمین به من گفت که شما در Terrifier 2 بهعنوان سینا دفتر خاطراتی داشتید و زمانی که دیدم دفتر خاطرات سینا در Terrifier 3 نیز نقطه کلیدی داستان است، حدس زدم که دیمین از این کاراکترسازی شما الهام گرفته است. اما به نظر میرسید تا زمانی که من این موضوع را نگفتم، متوجه این ارتباط نشده بود. نظر شما در مورد دفتر خاطرات شخصیت سینا چیست؟
خوب، دفتر خاطرات من شباهتهایی با دفتر سینا دارد، اما بیشتر به این منظور بود که بفهمم او کیست. من از خودم سوالات به ظاهر سادهای میپرسیدم، مانند “رنگ مورد علاقه سینا چیست؟ فیلم مورد علاقهاش کدام است؟ آهنگ مورد علاقهاش چیست؟” این سوالات به من کمک کرد تا او را به عنوان یک انسان کامل بهتر درک کنم. همچنین، یادداشتها و توضیحات بیشتری در فیلمنامهام مینوشتم تا بفهمم او هنگام گفتن دیالوگها به چه چیزی فکر میکند.
شما در فیلم Terrifier 3 یک گروه حرفهای و بودجه بیشتری داشتید. این تجربه چقدر با فیلم قبلی متفاوت بود؟ آیا کاملاً متفاوت بود؟
اوه خدای من، کاملاً متفاوت بود. این بار خیلی منظمتر بود. حضور افراد با استعداد بیشتری در صحنه باعث شد من بسیار هیجانزده باشم. من عاشق گروه کوچکمان در Terrifier 2 بودم، ولی در آن زمان ما فقط یک نفر برای هر بخش داشتیم. گاهی اوقات یک نفر مسئول دو یا سه بخش مختلف بود و من نمیدانم چطور توانستند این کار را انجام دهند. وقتی به عنوان بازیگر سعی میکردی توجه دیمین (کارگردان) را جلب کنی، او مجبور بود کار دیگری انجام دهد که البته قابل درک بود. اما در Terrifier 3، من واقعاً توانستم توجه کامل او را داشته باشم. من از آن دسته بازیگرانی هستم که در مورد شخصیت و صحنهها سوالات زیادی دارم، و ما همیشه در این مورد شوخی میکنیم. من دائماً ذهن او را درباره ایدهها و سناریوهای مختلف برای شخصیتها به چالش میکشم، و این بار همه چیز خیلی راحتتر و روانتر پیش رفت، خدا را شکر. روزهای کاری کوتاهتری هم داشتیم که خیلی خوب بود. به طور کلی، خیلی خوشایند بود که با هنرمندان جدید و بااستعداد زیادی آشنا شدم و بیصبرانه منتظرم دنیا کار سخت آنها را ببیند.
شخصیت سینا پنج سال گذشته را بین بیمارستانهای روانی رفت و آمد کرده است. من فکر میکنم بهترین صحنه شما در فیلم زمانی است که به میا، پادکستر جرایم واقعی از کالج برادرش، واقعیت را توضیح میدهد و به او میگوید که زندگیاش بعد از رویدادهای Terrifier 2 واقعاً چگونه بوده است. آیا این صحنه برای شما از قبل مهم بود؟
ممنون بابت این نظر. این یکی از اولین صحنههایی بود که فیلمبرداری کردم. این صحنه در دومین روز فیلمبرداری بود و من نظرات خاص خودم را درباره بیاحساسی برخی افراد نسبت به نجاتیافتگان دارم، بهخصوص وقتی که جرایم واقعی را دنبال میکنند. من افراد زیادی دیدهام که قربانیان را مقصر میدانند یا آنها را به عنوان ستاره مطرح میکنند، در حالی که آنها فقط میخواهند به زندگی خود ادامه دهند. من در این مورد نظرات خیلی قویای دارم و فکر میکنم همین باعث شد بتوانم آن صحنه را به خوبی انجام دهم. این یکی از چیزهای فوقالعاده بازیگری است؛ شما میتوانید نظرتان را در ذهن خود داشته باشید و دوربین آن را در صحنهای که بازی میکنید، ثبت خواهد کرد.
بنابراین این صحنه برای من خیلی جذاب بود، زیرا کار کردن با الکسا [بلر] و میسون [مکارتیا] که نقش دوستپسر میا را بازی میکرد، خیلی لذتبخش بود. و البته، همیشه از کار کردن با الیوت [فولام] که نقش برادر سینا، جاناتان، را بازی میکند، لذت میبرم. ما همه در صحنه خیلی خوش گذراندیم و گاهی اینجا و آنجا بداههپردازی میکردیم. ما دیالوگهای یکدیگر را کامل میکردیم و در جاهایی که لازم بود همدیگر را حمایت میکردیم. کار کردن با این بازیگران جوان واقعاً لذتبخش بود و آنها در این صحنه عالی عمل کردند.
آرت دلقک در دنیای واقعی شانسی در برابر شما ندارد. شما در هنرهای رزمی، بوکس و کیکبوکسینگ ماهر هستید. آیا دیمین (کارگردان) تا به حال از شما خواسته که در مبارزات کمتر توانمند به نظر برسید؟
(با خنده) نه مستقیماً دیمین، ولی قطعاً هماهنگکننده شگفتانگیز بدلکاری ما، درو لیری، این کار را کرده است. ما اولین بار در فیلم Terrifier 2 و سپس دوباره در Terrifier 3 با او کار کردیم. دیمین واقعاً اجازه داد که درو این بخش را مدیریت کند، و درو که خودش پیشینهای در هنرهای رزمی دارد، دائماً به من میگفت: «لارن، باید حرکاتت رو خراب کنی. خیلی تمیز و دقیق به نظر میرسی.» چون من به حالتهای ثابت عادت دارم و حرکاتم معمولاً خیلی تیز هستند، او میگفت: «باید کثیفتر مبارزه کنی.» این برای من یک منحنی یادگیری بود، ولی انجام مبارزات کثیف و بدلکاریهای خودم خیلی لذتبخش بود.
دیوید هاوارد تورنتون به من گفت که دیمین در صحنهای در اواخر Terrifier 3 چیزی را گنجانده که او را به حدی دچار حالت تهوع کرده که هرگز آنقدر حالت بدی نداشته است، ولی با این حال آن را انجام داد. فکر میکنم این صحنه مربوط به گردن کسی بوده است. آیا چیزی باعث شد شما هم نیاز به یک وقفه کوتاه داشته باشید؟
بله، نمیخواهم زیاد اسپویل کنم، ولی حق با شماست. این صحنه در واقع قبل از آن لحظه است و در حالی که خیلی سریع اتفاق میافتد، احتمالاً مدت زیادی در صحنه فیلمبرداری طول کشید. شما همه چیزی را که ما در روز فیلمبرداری میبینیم، نمیبینید، و خوشبختانه من یا آن روز در صحنه نبودم یا در اتاق دیگری بودم. بنابراین، من آن را ندیدم. چیزی که در مورد شخصیت سینا فوقالعاده است این است که با وجود اینکه خیلی از مشکلات را تجربه میکند، او خیلی از قتلها را نمیبیند. بنابراین به عنوان یک بازیگر، من خیلی از جلوههای عملی را نمیبینم. معمولاً فقط کتک میخورم و تمام. ولی اگر آن روز در صحنه بودم، قطعاً حالت تهوع میگرفتم چون من و دیوید هر دو یک حساسیت خاص داریم. بیشتر مردم وقتی آن صحنه را میبینند یا صدای آن را میشنوند، واکنش مشابهی دارند، و من خیلی خوششانس بودم که آن روز در صحنه نبودم.
دیمین و دیوید هر دو پایان Terrifier 3 را با Star Wars: The Empire Strikes Back مقایسه کردهاند. شخصیتها به نوعی به نقطهای میرسند که همه چیز برایشان فرو میریزد. آیا وقتی آن افشاگری خاص را خواندید، خیلی ناراحت شدید؟
بله، خیلی ناراحت شدم. در فیلمهای Terrifier 2 و Terrifier 3 لحظات زیادی بود که وقتی برای اولین بار آنها را خواندم، خیلی احساسی شدم. شما واقعاً به این شخصیتها وابسته میشوید. صحنه اتاق خواب در Terrifier 2 یکی از آن لحظات بود. وقتی آن صحنه را خواندم، خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم و مجبور شدم سه بار دیگر آن را بخوانم. همین احساس در مورد Terrifier 3 هم بود. من واقعاً به آن شخصیت وابسته بودم و خیلی هیجانزدهام که ببینم داستان آن شخصیت به کجا میرسد و اینکه آیا این موضوع حل میشود یا نه. ولی بله، من واقعاً به این شخصیتهای خیالی وابسته میشوم و در لحظه آنها برایم واقعی هستند.
در تریلر، بخشهایی از صحنه رؤیای عجیب سینا با مادر مریم و یک شخصیت نقابدار که به نظر میرسد سلاحی را میسازد، دیده میشود. آیا دیمین توضیح داده که چه چیزی را در آن صحنه تنظیم کرده است؟
بله… (با خنده)
دیمین همچنین گفته است که این فیلم همانقدر که متعلق به شماست، متعلق به آرت دلقک هم هست. آیا آمادهاید که هرچه زودتر برای Terrifier 4 برگردید؟
فکر میکنم میتوانم بگویم بله، بدون اینکه اسپویلی بدهم. من به دیمین و دیوید گفتهام که حاضرم آنها را در فیلم و حتی در جهنم هم دنبال کنم. بنابراین من ایده خوبی از پایان مسیر این شخصیتها دارم و مشتاقم که مردم آن را در نهایت ببینند.
اخیراً با جیمز مکآووی درباره Split صحبت کردم. ظاهراً کار شما به عنوان بدل آنیا تیلور-جوی نقطه شروع حرفه بازیگریتان بوده است. خیلی دوست دارم نسخه شما از این داستان را بشنوم. همچنین، آیا نمای نزدیک چاقویی که در شکم شخصیت مارشیا فرو میرود، شما بودید؟
بله، آن من بودم! من برای هر سه نفر بدلکاری کردم، برای آنیا و دو بازیگر دیگر، هیلی لو ریچاردسون و جسیکا سولا (مارشیا). مردم فکر میکنند من بدلکار بودم، ولی در واقع من بدل بدنی آنها برای نماهای نزدیک بدنشان بودم. آن اولین تجربه من در پشت صحنه بود. فقط میخواستم ببینم بودن در یک صحنه فیلم چگونه است.
یک روز، ام. نایت از کنار من عبور کرد و ما چشم در چشم شدیم. مادرم آن روز با من در صحنه بود و گفت: «اوه، این عجیبه. آیا او تو را میشناسد؟» و من گفتم: «من قبلاً هرگز او را ندیدهام.» و روز بعد از آن، تماسی از مدیر بازیگری دریافت کردم که از من پرسید آیا میتوانم بدل آنیا باشم. بنابراین تعجب کردم که آیا نایت شباهتی بین من و آنیا دیده است. هر دو ما موهای تیره داشتیم و احتمالاً در آن زمان از نظر ظاهری به هم نزدیکتر بودیم.
بنابراین من در صحنه خیلی نزدیک با ام. نایت کار کردم و او بسیار حمایتگر بود. او متوجه شد که من به کارگردانی و همه چیز علاقه زیادی دارم. او من را کنار خود مینشاند تا با هم مانیتور را ببینیم. این تجربه فوقالعادهای بود. ما با هم شوخی میکردیم و حتی کتابهایی به من توصیه کرد.
وقتی در پروژههای دیگر مثل Law and Order: Organized Crime یا The Life of Chuck کار میکنید، آیا همکاران و اعضای گروه از شما درباره Terrifier سوال میپرسند؟
بله، سوالات زیادی از من میپرسند، ولی نه خیلی در صحنه فیلمبرداری. اخیراً با مایک فلاناگان و همسرش کیت سیگل وقت گذراندم و چون آنها فیلمساز هستند، کنجکاو بودند که بدانند کارها چگونه پیش میروند. ولی این در زمانهای غیررسمی اتفاق میافتد. بنابراین در صحنه معمولاً کسی سوال نمیپرسد، چون همه ما روی ساختن یک پروژه با هم تمرکز داریم و هیجانزدهایم. ولی قطعاً خارج از صحنه از من سوالات زیادی میپرسند. این حالا بخشی از زندگی من است و احتمالاً تا آخر عمرم خواهد بود، و اصلاً چیزی برای شکایت نیست.
دههها بعد، زمانی که در حال مرور خاطرات ساخت *Terrifier 2* یا *Terrifier 3* هستید، چه روزی احتمالاً اولین چیزی است که به یاد میآورید؟
یکی از لحظات مورد علاقهام مربوط به یکی از آخرین روزهای فیلمبرداری *Terrifier 2* است. من کاملاً در لباس [فرشته-جنگجو] بودم. تمام بدنم خیس بود. از سر تا پا به خون و گل آغشته بودم و اصلاً حس راحتی نداشتم. هوا هم خیلی سرد بود. ما در وسط زمستان و بدون سیستم گرمایش در فیلادلفیا فیلمبرداری میکردیم و همه از خستگی مفرط ناتوان شده بودند. در آن لحظه، ما در ساعت بیستم فیلمبرداری بودیم و همه ظاهری افسرده و خسته داشتند. من و دیمین با هم چشم در چشم شدیم. با اینکه او خیلی خسته به نظر میرسید، اما من لبخند زدم چون میدانستم در حال ساختن چیزی خاص هستیم. با اینکه من هم خیلی خسته بودم، اما در آن لحظه هیجانزده بودم. او هم در پاسخ لبخند زد و بعدها به من گفت که چقدر آن لحظه برایش مهم بوده است، زیرا میدانست من چقدر ناراحت و همه چقدر خسته بودند. اما او حس میکرد که من در ذهنم به او میگفتم: “این کار نتیجه خوبی خواهد داشت و من از بودن در اینجا افتخار میکنم.” بنابراین، آن لحظه یکی از آن پیوندهای عاطفی بین ما بود که هرگز فراموشش نخواهیم کرد. تجربهای سخت بود، اما ما با هم از پس آن برآمدیم. حالا ما خیلی به همدیگر و به چیزی که هر کدام به دست آوردیم افتخار میکنیم.
احتمالاً دیمین برنامههای بزرگتری در ذهن دارد، اما با توجه به چیزی که گفتی، به نظر میرسد در *Terrifier 3* دلت برای لباس فرشته-جنگجوی سیینا تنگ نشده است.
(لاورا لبخند میزند و به دوربین اشاره میکند.) دقیقاً همینطور است!
Terrifier 3 در تاریخ ۱۱ اکتبر در سینماهای سراسر کشور اکران میشود.